درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

یکشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۰

فرجام دیکتاتور

سرانجامِ دیکتاتور لیبی را می شد از همان زمانی که اعلام کرد داخل لیبی می ماند و به چیزی که او مبارزه علیه غربی ها و ناتو می نامید، ادامه می دهد، حدس زد. بر خلاف تونس و مصر و یمن که ناتو رغبتی به ایفای نقش سوپرمن و نجات مردم این کشورها نشان نداد، در لیبی امّا شتابان تائیدیه سازمان ملل را برای حفاظت از آسمان لیبی گرفتند و برق آسا شروع به بمباران تجهیزات و منابع و مکانهای حیاتی این کشور نفت خیز و ثروتمند نمودند. آنها بارها پا را از این حد هم فراتر گذاشته و محلهای اختفای دیکتاتور سابق لیبی را به قصد کشتن او مورد هدف قرار دادند.

اشتیاق برای کشتن قذّافی از آنجا نشأت می گرفت که سیاستمدارانی که سمت و سوی ناتو را مشخص میکنند می دانستند که زنده ماندن او تحت هر شرایطی می تواند باعث دردسر و طولانی تر شدن عملیّات شده و مخارج سنگینی روی دست دولتهای تحت حکومت آنها قرار دهد. آنها در سرزمینی که سوابق استعماری نشان می دهد همیشه در طول تاریخ به این الماس گرانبها چشم دوخته اند، یک پیروزی سریع و کم خرج می خواستند. از یک سو نمی خواستند که سربازان خود را روی زمین درگیر جنگ کنند که این دقیقا به مثابه یک خودکشی سیاسی، اقتصادی و نظامی برای آنها به شمار می رفت و از سوی دیگر باید چنان سریع عمل می کردند که جنگ فرسایشی نشود و مخارج آن بر دوش اقتصادهای بیمارشان، سنگینی نکند.

کشتن قذّافی بنا بر شواهد موجود، پس از آنکه وی مجروح و اسیر شده بود و شلیک گلوله به سرش، نشان از این دارد که از قبل بر سر تبدیل دیکتاتور به یک جنازه توافق لازم صورت گرفته بود. زنده ماندن او حتّی با آن حال زار، تبعاتی در پی داشت که فقط یکی از آنها می توانست زنده ماندن امید در دل هواداران او و ادامۀ مبارزه بر علیه سلطۀ غرب بر منابع و چاههای نفتی باشد.

هیچ نظری موجود نیست: