درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دوشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۰

اگر شاعری بودم

اگر تبری داشتم و یک فرصت
برای فرود آوردن،
ریشۀ فقر را نشانه می رفتم
اگر قلمی داشتم برای نوشتن یک کلمه
تنها یک کلمه
تو را می نوشتم: آزادی

اگر ستاره یی داشتم
می آویختمش چونان فانوسی
در تیره ترین نقطۀ زمین
تا بر مردمی بتابد
که به اشتیاق برآوردن صبح
در چاه عمیق شب، فرو افتادند

اگر تمام سهم من از این زمین
پنجره یی بود
اگر تنها یک پنجره داشتم
آنرا به روی چشمان تو می گشودم
تا در انتهای نی نی نمناک روشنشان
به تماشای رازهای جهان بنشینم

اگر قرار بود راوی یک خاطره
از یک عمر باشم
خاطرۀ دستان تورا می گفتم
در آن شب تیرۀ سرد
که غبار از پنجره برگرفت
و خواب خورشید را برآشفت

اگر شاعری بودم
ومجال یک سروده داشتم
تو را می سرودم ای عشق
که بی تو این خاکیِ زمین
مزبله یی بود
شایسته و در شأن خوکها و گرگها.

هیچ نظری موجود نیست: