در چشم محققان چه زیبا و چه زشت*** منزلگه عاشقان چه دوزخ چه بهشت*** پوشیدن بیدلان چه اطلس چه پلاس*** زیر سر عاشقان چه بالین و چه خشت
درباره من
- میم. سروش
- به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
دوشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۰
مادران ایران زمین
خواستم این زن را شیرزن بنامم امّا دیدم حتّی شیر هم با همۀ شیر بودنش در مرگ جگرگوشه هایش، مویه می کند و تاب و طاقت از کف می دهد। شاید تنها بتوان از او بعنوان یک مادر ایرانی نام برد. ایرانی که در چنگال وحشتی ترین و قسی القلب ترین دشمن انسان و انسانیّت گرفتار آمده امّا به شهادت همین سندهای زندۀ تاریخی هرگز تسلیم نشده و اینگونه مانند این مادر داغدیده، با وجود مصیبتی که کوه هم تاب و توان تحمّلش را ندارد، چونان گُردی دلاور می غرّد و خامنه ای و دار و دستۀ جنایتکارش را به لجن می کشد.
در یک چشم به هم زدن دو فرزند رشید و برومند از دست بدهی و به جای اشک و حسرت، رجز بخوانی و ظالم را به مرگ سخت بشارت دهی، کاریست کارستان که تنها از مادران ایران زمین برمی آید و بس.
در مقابلِ این زن چاره یی جز سر تعظیم فرود آوردن نیست. ایران قرنهاست که با همّت همین زنان و فرزندان رشید و برومندی که در دامان خویش پرورده اند، از تمامی مصائب و آزمایشات تاریخی سرفراز و سربلند بیرون آمده و متجاوزان را به گورهای تاریخی شان پیوند زده است. اگر امروز نه از آداب و رسوم اسکندر و نه از زبان عربی صحبت کردن و نه از سلسلۀ مغولها در ایران خبری نیست، به همّت وجود همین مادران و گوهرهای گرانبهایی است که در دامان پر از مهر و محبت خودشان پرورانده اند.
درود بر آنان که ایستادگی و جسارتشان آنهم در چنین شرایطی، نوید دهندۀ برآمدن آفتاب حیاتبخش آزادی از افقهای بیکران ایران زمین است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر