
ای بهمن خروشان، باز آ و شب سحر کن
بر شاه چون گذشتی، از شیخ هم گذر کن
از کوه و دشت و درّه، بگذر به خاک ایران
بر جان این ستمکار، آتش بزن شرر کن
پُر های و هوی و فریاد، در قلب کوی و برزن
برشور و کاخ ظالم، هم زیر و هم زِبَر کن
ای ماه خوبِ میهن، زیباتر از بهاران
بازا و لاله ها را، در مقدمت خبر کن
گیرد زنام تو خلق، معنای فتح و خیزش
توفنده و خروشان، از کوچه ها گذر کن
تلخ است کام ملّت، از جور و ظلم دیوان
برخیز و روزگاران، چون شهد و چون شکر کن
از طینت پلیدان، روز وطن سیه شد
تدبیر این تباهی، با مِهر و با قمر کن
خون است قلب ملّت، از ظلم و جور و بیداد
فارغ ز مام میهن، این دشمن بشر کن
پشمینه پوش بدخو، رسم وفا نداند
در خاک ما مروّت، با عشق مستقر کن
از شرع شیخ بدنام، شد شرحه شرحه دلها
شام سیاه شیخان، از تیره تیره تر کن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر