درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دوشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۸

پیش از بهمن

فارغ از اینکه مذهبی باشیم یا نباشیم، نمی توانیم انکار کنیم که آنچه در روز عاشورا اتّفاق افتاد، کاری ترین ضربه ای بود که این رژیم فاسد و تبهکار دریافت نمود। شاهد ماجرا هم خود حضرات که نفسهاشان بیش از پیش بند آمده و فرارهای اعلام شده و اعلام نشده ایادیّشان از سفارتخانه ها در کشورهای غربی و هارت و پورتهایی که از سر ترس و زبونی راه انداخته اند. به اینها مناظره های مشمئز کننده تلویزیونی را هم اضافه کنید تا دستگیرمان شود که رژیم به چه ذلّتی افتاده.

آمار و حجم دستگیریهای شتابزده به شهادت کسانی که می گویند اوین و سایر زندانها، جای سوزان انداختن نیست، خود خبر از وحشت رژیمی دارد که سرگیجه گرفته و فکر می کند با پر کردن زندانها می تواند از سرنوشتی که در کمینگاه تاریخ در انتظارش نشسته جان سالم به در ببرد.

از استراتژی کیک و ساندیس هم غافل نشویم که برای خالی نبودن عریضه اقدام به شبیه سازی حمایتهای باصطلاح مردمی کردند و خانمهای آنچنانی را با بسیجی های ریشوی عربده کش روانه خیابانها نمودند تا بلکه قدری جبران مافات کرده باشند.

اوضاع اقتصادی و بانکها هم که جای خود دارد و نیاز به تفسیر و توضیح نیست. امّا هر بچّه مدرسه ای هم می داند که وقتی جیب بانکها خالی می شود و مردمی را که برای گرفتن موجودیهاشان به بانکها روی آورده اند با کتک و گارد ویژه و تیراندازی دور می کنند، آنوقت دیگر می توان بهتر از همیشه به اوضاع فلاکت بار اقتصاد مملکت و مردم تحت ستم پی برد.

اینها امّا همۀ مشکلات این رژیم سر به گور نیست. امواج و سیلابها و گردابهای مهیب دیگری هم در راه هستند. در عرصۀ بین المللی بیش از پیش خوار و زبون و ذلیل شده اند وطعم تلخ انزوای کامل را در دیپلماسی بی در و پیکرشان مز مزه می کنند. بر اساس اخبار و گزارشات مختلف، روسها هم پس از مکیدن زالو وار از خون ملّت ایران، به فراست دریافته اند که ستاره بخت و اقبال ملّاهای جنایتکار رو به افول است و این یعنی از دست دادن یک حامی قدرتمند بین المللی.

از همۀ اینها بدتر، بهمنی عظیم هم در راه است آنهم در حالی که از ضربۀ عاشورا هنوز قد راست نکرده اند. حرکت توده های به جان آمده و البته سلحشور و قهرمان، در بهمنی که می آید، از صبح بعد از عاشورا خواب خوش از چشمان هرزه شان ربوده و رعشه و لرزۀ رفتن به زیر آوار این بهمن عظیم، از هم اکنون صدای خرد شدن استخوانهای استبداد را به اقصی نقاط عالم رسانده است.

سلام بر بهمنی که دوباره می آید تا این لکّۀ سراپا ننگ را از سرزمین پاک و اهورایی ما فرو شوید و در انتهای زمستان، بشارت دهندۀ آغاز بهاران سبز و خرّم آزادی باشد.

25 ژانویه سال 2010 میلادی

هیچ نظری موجود نیست: