درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

جمعه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۸

مقاله اکونومیست تصویر شوم پیوند نامبارک ارتجاع و استعمار

رژیم فاسد و منحوس آخوندها اینبار از طربق امدادهای غیبی مستقر در لندن، با درج مقاله ای نفرت انگیز و رسوا، جهت روحیّه دادن به عوامل مزدورش در عراق و فشار بیش از پیش بر ساکنان اشرف مبادرت ورزیده است।

در این مقاله که در هفته نامه اکونومیست چاپ لندن درج گردیده، و معلوم نیست بابت آن از جیب ملّت تحت ستم و فقر ما چه بهایی پرداخته شده، آمده است:

سازمان مجاهدین خلق به حملات مسلّحانه علیه ایران مبادرت می کرد و به همین دلیل است که اکثر ایرانیان با هرگونه رنگ و شکل سیاسی، معمولا این گروه را خاین می دانند.....

از روباه پیر استعمار و نوکران سرسپرده اش باید پرسید منظور از هر گونه رنگ و شکل سیاسی چیست؟ آنها بر اساس کدامین سند و مدرک نبرد برحقّ مسلّحانه علیّه یک دیکتاتوری سرکوبگر و فاشیستی را، حملات مسلّحانه علیه ایران نامیده اند؟

به کدامین اجازه این استعمارگران همیشه رو سیاه تاریخ به خود حق داده اند که نظرات یک رژیم اشغالگر و فاسد را به نظرات اکثریّت مردم ایران تعمیم دهند؟

آیا اجزای یک حکومت ددمنش که چه قبل از رسیدن به حاکمیّت و چه بعد از آن حتّی برای یک لحظه از همبستری با روباه پیر استعمار، درنگ نکرده و از این حیث در بین مردم ایران چون گاو پیشانی سفید شناخته شده اند، خاین محسوب می شوند یا کسانی که برای مبارزه با این موجودات اشغالگر و کفتارهای عمامه به سر، قد علم کرده و همچنان ایستاده اند؟

صد البته اگر پاسخگو از جنس استعمار باشد و صدای منحوس بلندگویش از لندن به گوش برسد، پاسخ روشن و معلوم است।

در قسمت دیگری از این مقالۀ ننگین و استعماری آمده است:

ارتباط اعضای سازمان مجاهدین با خانواده هایشان به طور کامل قطع بوده است و هنگامی که یک بازدید کننده غربی، که درسال 2004،به اردوگاه اشرف رفته بود، با استفاده از تلفن ماهواره ای امکان تماس چند تن از ساکنان اردوگاه به خانواده هایشان در ایران را فراهم ساخت، اعضای خانواده باور نمی کردند که با فرزندانشان گفتگو می کنند زیرا سازمان مجاهدین خلق به آنان گفته بود که فرزندانشان کشته شده اند.....

آیا این یاوه های مهمل هر انسان منصفی را به خنده نمی اندازد؟ رزمندگان اشرف منتظر بوده اند تا یک بازدید کننده غربی که الحمدالله اسم هم ندارد و مثل بسیاری از لاطایلات خودبافتۀ آخوندی بی نام و نشان و بی اصل و نَسَب است، از اشرف سر در بیاورد و آنها از تلفن ماهواره ایش استفاده کنند و به خانواده هایشان اطّلاع دهند که برخلاف ادّعاهای سازمان مجاهدین خلق، آنها زنده اند و دارند راست راست در اشرف راه می روند. !!!

جالب است که قلم به مزدهای مزدور اکونومیست ظاهرا خود را به آن راه زده و از یاد برده اند که طیّ همین روزها، دست نشاندگان این رژیم جهل و جنایت و تباهی، چگونه راه بر خانواده های مشتاق دیدار اشرفیان بسته و با قساوت و بیرحمی و توهین و ضرب و شتم، مانع از دیدار آنان با فرزندان خود شدند.به این می گویند یک بام و دو هوای استعمار پیر و دولت فخیمه که برای حفظ عفریتۀ حرامزادۀ ارتجاعی اش، به هر ترفندی متوسّل شده و خواهد شد.

زهی بیشرمی و پست فطرتی! البته از پیوند نامبارک استعمار و ارتجاع، غیر از این انتظار نمی رفت و نمی رود مخصوصا که بنگاه سخن پراکنی بی بی سی هم آنرا همه جا از جمله بر روی سایت فارسی خود نشخوار کند و بدین وسیله سعی در تحمیق بینندگان و خوانندگان و شنوندگان خود داشته باشد هر چند که سرسپردگی مهره های باصطلاح و علی الظّاهر ایرانی این بلندگوی استعماری نیاز به توضیح ندارد.
صادق خان صبا رییس بخش فارسی این مجموعه، آزاد وبی هیچ دغدغه ای به ایران مسافرت می کند و جهت تحکیم وحدت بین استعمار و ارتجاع، در رشت و در خانۀ خواهر خود و دیگر بستگان مونثش، بی آنکه از روسری اجباری جمهوری نکبت بار و سرکوبگر آخوندی خبری باشد فیلم مستند تهیّه می کند و به قول خودش رژیم از هیچگونه همکاری با او دریغ نمی کند، تا بلکه بتواند در دیدگاه جهانیان چهرۀ کریه این عجوزۀ ماقبل تاریخ را بزک کرده و بر عمر ننگین آن بیفزاید.

در قسمت دیگری از افاضات قلم به مزد اکونومیست آمده است:

از زمان اشغال عراق توسط نیروهای امریکایی در 2003، از آقای رجوی خبری نیست و کسی نمی داند آیا رهبر مجاهدین هنوز زنده است یا نه هرچند اکثرا معتقدند که او مرده است......

اینهم از کشف و کرامات حضرت آیت الله اعظم !!! دموکراسی را هم یاد گرفتیم। هم اکثر ایرانیان این گروه را خاین می دانند هم اکثرا معتقدند که آقای رجوی در قید حیات نیستند! پس هر جا صحبت از اکثریّت باشد حتما حق به همان جانب خواهد بود بنابراین از استعمال کلمه اکثریّت نباید غافل شد.
البته گفته اند که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود خود جناب استعمار ریش سپید و رو سیاه هم اینرا می داند امّا می خواهد با بیان این نکته های مضحک و بی پایه و اساس، قدری تسلّی بخش رنجهای شبانه روزی روح و روانِ ملاهای درمانده، شود تا آنها هم سر کیسه را بیش از پیش برای ولی نعمت روباه صفت خود شل نمایند.

حتما شنیده اید که پسرکی دعا می کرد معلّمش بمیرد تا او از کلاس درس خلاصی یابد.معلم که همان نزدیکی ها بود، دعای دانش آموز تنبلش را شنید و خطاب به او گفت: من اگر بمیرم فردا معلم جدید می آید و روز از نو روزی از نو.اگر واقعا می خواهی از شرّ کلاس من راحت شوی، دعا کن پدر و مادرت بمیرند تا کسی نباشد که مجبور به مدرسه رفتنت نماید.

نویسنده اکونومیست اگر می خواهد آخوندهای فاسد نجات پیدا کنند بهتر است که راحت و بی دغدغه برای مرگ هفتاد میلیون ایرانی تحت ستم و البته آماده قیام دعا کند.کارگران به جان آمده از ظلم وستم آخوندی، دانشجویان قهرمان و ارتجاع ستیز دانشگاه های سراسر ایران، ارتش بیکاران که اکثرا جوان و مترصد فرصتند و در یک کلام همۀ آنهایی که در آن حاکمیّت سیاه، نه امّت که ملّت نامیده می شوند।

استعمار پیر دست در دست ارتجاع، قلب آزادیخواهان و میهن پرستان را نشانه رفته است از اینرو آنچه امروز بر اشرف و اشرفیّان می رود را نباید تسویّه حساب سادۀ یک رژیم جنایتکار با نیروهای اپوزیسیونش به شمار آورد.این نبردی است نابرابر بین ارتجاع و استعمار از یک سو و عاشقان رهایی ایران از سوی دیگر.

شکسته و بریده باد هر قلم و قدمی که در جهت استعمار و ارتجاع، آب به آسیاب دشمنان قسم خوردۀ ایران و ایرانی می ریزد.


هیچ نظری موجود نیست: