درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

چهارشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۵

عامل اصلی بحران در عراق


پس از هجوم نیروهای آمریکایی و انگلیسی به عراق به بهانه دخالت داشتن دولت عراق در حادثۀ یازده سپتامبر و همچنین در اختیار داشتن موشکهای شیمیایی و تکنولوژی اتمی، عراق به یک سرزمین بلازده و مصیبت دیده تبدیل گردید
روزی نیست که خبرگزاریها انفجار و وقوع حادثه های تروریستی منجر به مرگ مردم بیگناه و درمانده عراق به سراسر جهان مخابره نکنند. روزی نیست که پیکرهای بی سر یافت نشوند و جهت تشخیص هویٌت، دست به دامان آزمایشهای پزشکی نگردند. می گویند که مردم عادی کوچه و بازار از منزل که خارج می شوند امیدی به بازگشت دوباره ندارند و به همین جهت اسم و مشخصٌات خود را روی دستهاشان می نویسند تا در صورت بروز حادثه و احیانا انفجار، شناسایی شان راحت تر صورت بگیرد

هرج و مرج امروز در عراق حرف اول را می زند و آشوب و ناامنی به جزء ذاتی و لاینفک زندگی مردم تبدیل شده است. راستی این هرج و مرج از کجا سرچشمه می گیرد؟
نیروهای مسلحی که امروز خاک این کشور رنجدیده را به توبره کشیده اند، دارای چه مشخصٌاتی هستند و چه اهدافی را دنبال می کنند؟
پاسخ به این سوال چندان مشکل نیست. مخصوصا وقتی که یک سر ماجرا رژیمی باشد که پس از هشت سال جنگ خانمانسوز نتوانست از راه کربلا به طرق قدس میانبُر بزند. همان رژیمی که امروز ایجاد ناامنی و رعب و وحشت در عراق برایش از نان شب واجبتر است و مثل دراکولا برای ماندن، از خون انسانها تغذیه می کند

در اینکه نیروهای امپریالیستی مثل یانکی ها و انگلیسیها و دُم و دنبالچه هاشان فقط و فقط به جهت منافع استعماری در عراق حضور دارند جای هیچ شک و شُبهه یی نیست. آنها سرمست از بوی خوش نفت و قراردادهای کلان از زمین و آسمان و دریا کشور بلادیده را مورد هجوم قرار داده و در مدٌت زمانی کمتر از یک هفته کاری را که آخوندها طیٌ هشت سال از انجام آن عاجز ماندند، انجام داده و فاتحانه قدم به بغداد گذاشتند امٌا غافل از اینکه این پایان ماجرا نیست

آخوندهای فرصت طلب هم فرصت را غنیمت شمرده و با ارسال گّله وار نیروهای دست پرورده سپاه پاسداران و سازمان اطٌلاعات چنان بر عراق مستولی شدند که پیش از این حتٌی در خواب هم نمی دیدند. در این راستا اپوزیسیون ایرانی مستقر در عراق از همان روز آغاز بارها و بارها نسبت به تسلط این عقربهای جرٌار هشدار داد اما کو گوش شنوا که توطیه را در همان نطفه خفه کند؟

و بدینسان از سراسر نقاط عالم هرکس که دنبال راهی جهت ورود آسان به بهشت بود، عراق را قبله گاه آمال و آرزوهایش دید. شعبۀ القاعده در سراسر عراق فعٌال گردید و هواداران رژیم سابق نیز دست به کار شدند و جالب اینجاست که همه اینها از هر سمت و سویی که می کشتند و می کشند آب به آسیاب رژیم وحشی و جنایت کار حاکم بر ایران ریخته و می ریزند. گویی که همه نیروهایی که با هم اختلاف سیاسی، ایدیولوژیک دارند امروز عراق را محلی جهت تسویه حساب یافته اند. شیعه و سنی کشی همردیف با کشتار نیروهای امپریالیستی ادامه دارد و تاسف بار اینکه مردم عادی کوچه و بازار از هیچ نوع تعرضی مصون و محفوظ نیستند.

پیشترها اگر یک شیعه در فلان دهات پاکستان به قتل می رسید رژیم آخوندها که خود را حامی و پشتیبان شیعه ها می داند سینه سپر می کرد و با هارت و پورتهای فراوان خواهان و خواستار مجازات عاملان آن می شد. اما امروزه می بینیم و شاهدیم که در عراق، حتٌی طیٌ یک روز بیش از صد انسان بیگناه که اتفاقا شیعه هم هستند در بمب گذاریها و انفجارها به قتل می رسند و رژیم حاکم بر ایران نه یقه چاک می دهد و نه دنبال ردٌ پای عاملان حادثه است

همه اینها دقیقا به این معنی است که تنها چیزی که حاکمان ایران در عراق دنبال می کنند و به آن دامن می زنند همانا ایجاد ناامنی و کشت و کشتار به هر قیمت ممکن است. آرامش و امنیٌت در عراق به معنی محاصره کامل آخوندها در گردابی است که خود با دست یازیدن به ماجراجویی هسته ای برای خویش به وجود آورده اند برای آنها فقط مهم این است که چیزی به نام آرامش را در عراق سر ببُرند. در این راستاست که رژیم تمام ملاحظات ایدیولوژیک را کناری گذاشته و همۀ نیروهای متخاصم در عراق منهای نیروهای غربی را به لحاظ سلاح و پول
تغذیه می کند و هیچ تفاوتی بین کشتار شیعه و غیر شیعه و گناهکار و بیگناه قایل نمی شود

در چنین شرایط و اوضاع و احوالی به راحتی می توان دریافت که زدن شاخ و برگ البته خوب است اما ریشه تبهکاری و جنایت جای دیگری، کیلومترها دورتر از میدان حادثه است. جمع کردن بساط نیروهای مسلح غیر قانونی در عراق آنگونه که در گفتار آسان به نظر می رسد اما در عمل به این سادگی نخواهد بود. بسیاری از این نیروها بومی منطقه هستند و چنان در بافت جامعه استتار خواهند شد که تشخیص و تمیز آنها از مردم عادی مشکل و تقریبا غیر ممکن خواهد بود. آنها هرگز به شکل یک ارتش منظم و کلاسیک وارد عمل نخواهند شد و آنچه تا کنون در عراق اتفاق افتاده نمایانگر این نکته بوده که نیروهای اعزامی توان مقابله و سرکوبی تام و تمام ندارند
حزب الله لبنان در نبرد سی و سه روزه با ارتش قدرتمند و به ظاهر شکست ناپذیر اسراییل، نشان داد که چگونه می توان یک ارتش کلاسیک و منظم را که مجهز به پیشرفته ترین نوع سلاحهای سبک و سنگین است به راحتی زمینگیر کرد و به آن تلفات سنگین انسانی و تسلیحاتی وارد نمود. این دقیقا همان چیزی است که رژیم ایران از آن به عنوان جنگهای نامتقارن نام می برد و حداقل تاکنون کارآیی آن ثابت گردیده است

پس تنها راه، زدن و سوزاندن ریشۀ ناامنی و تروریسم نه تنها در عراق که در کلٌ منطقه خاورمیانه است. و این ریشه را باید در تهران جستجو نمود
ناگفته پیداست که یک حمله نظامی به سبک عراق نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه خود موجبات بروز مشکلات بیشتری خواهد شد و بسیار بعید به نظر می رسد که نیروهایی که عراق و افغانستان را تجربه کرده اند و هنوز پس از سالها، در این دو کشور، هر روز تلفات می دهند دست به کار چنین حمله ای علیه ایران بشوند. اتٌفاقا ملاها نیز اینرا خوب می دانند و دقیقا به همین علٌت است که هر روز عربده هل من مبارز می کشند. این مشکل تنها یک راه حل دارد و آن راه حل صد در صد یک راه حلٌِ ایرانی می باشد

اگر نیروهای امپریالیستی قصد و غّرض استعمارگرانه نداشته باشند. اگر آنها واقعا خواهان و خواستار آنانند که ایران سرزمینی خالی از سلاحهای اتمی و کشتار جمعی باشد، اگر آنها از تروریسم و صدور آن به اقصی نقاط جهان به تنگ آمده اند، اگر آنها یک خاورمیانه آرام و آزاد و مستقل را بّر می تابند، اگر آنها برای حقوق بشر و ملٌت تحت ستم ایران اندکی و فقط اندکی ارزش و احترام قایلند، زمان آن رسیده که به خواستهای ملٌت ایران و اصلی ترین اپوزیسیون آن توجٌه کنند و دست از مانع تراشی و ممنوعیتهای ظالمانه و ناحق بردارند. آنگاه همگان خواهند دید که رژیمی که جواب هر قطعنامه ای را با عربده کشی می دهد چگونه مانند یک آدم برفی ذوب خواهد شد و برای همیشه از صحنه روزگار حذف خواهد گردید

بی شک با قطع سر این اژدها که به درستی آنرا پدرخوانده تروریسم بین الملل خوانده اند، تمامی عوامل و انصار ریز و درشت آن در سراسر عالم خود به خود از کار خواهند افتاد و این یعنی کمک به صلح و ثبات نه تنها در ایران و خاورمیانه که در کلٌ عالم هستی







هیچ نظری موجود نیست: