درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

چهارشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۵

چند دو بیتی

دلی دارم پر از شوق رسیدن
ز باغ روی تو صد میوه چیدن
همه میگن صبوری کن، صبوری
خدایا تا به کِی ایران ندیدن؟

***********

اگر از آسمون خنجر بباره
زمین گلگون شِه از خون ستاره
نداره عاقبت، ظلم و تباهی
زمستون میره و پشتش بهاره

************

بساط کاخ ظالم گشته آباد
زمین سرشار از ظلم است و بیداد
ز خون عاشقان، دریا خروشان
از این عاشق کشِ جلٌاد فریاد

***********

خدایا تا به کی دل در صبوری؟
تو میدانی که سخته درد دوری
گذرگاهی چنین گستاخ و سرکش
از این بن بست کو راه عبوری؟

**********

خدایا من پُرم از بیم و امید
هم از یقین و هم از شک و تردید
برون کن از دلم این بیم و شک را
به نور مطلقِ پیوسته جاوید

**********

میگن دریا دیگه موجی نداره
زمین در ماتم گُل سوگواره
درخت عاطفه خشکید و پژمرد
خدایا کاری کن بارون بباره

***********

فکنده شب به دامن تابِ گیسو
زمین تاریکه پس تیغ سحر کو؟
که سازد خنجری نیشش ز پولاد؟
زَنَد بر قلب این شام سیه رو

هیچ نظری موجود نیست: