شواهد و قرائن حاکی از آن است که حمله نظامی به
سوریّه را باید حتمی قلمداد نمود. اینرا می شود از صحبتهای باراک اوباما و وزیر
امور خارجه اش دریافت. آنها به همراه سایر مقامات امریکایی به گونه یی در این مورد
اظهار نظر کرده اند که به نظر می رسد تصمیم نهایی را گرفته اند.
ظاهرا و
آنگونه که آقای فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه گفته است، آنها در انتظار انتشار
گزارش هیات تحقیق سازمان ملل متحد می باشند. این گزارش در صورتیکه بشار اسد را در
حملۀ شیمیایی به مردم بی دفاع و بیگناه ، مقصّر اعلام نماید، که به احتمال قریب به
یقین چنین خواهد بود، می تواند به صورت برگ برنده یی برای کشورهای ائتلاف در حمله
به سوریه به کار گرفته شود.
اینکه حمله با قصد سرنگونی حکومت اسد صورت بگیرد
یا اینکه تنها با شلیک موشکها و بمبارانهای هوایی دو سه روزه، قصد تضعیف و تنبیهش
را مدّ نظر داشته باشد، موضوعی است که باید برای رسیدن به پاسخ آن در انتظار
روزهای آتی نشست. بنابر گزارشها ارتش ترکیه در کنار مرز سوریه صف آرایی کرده است و
سامانه های موشکی ضد هوایی اش را در مرز با سوریه افزایش داده است. از آنسو نیز
حزب الله لبنان تعدای نیرو به مرز اسرائیل و شماری از آنها را نیز به سوریه گسیل
داشته است.
نیاز به توضیح نیست که تمامی کشورهای درگیر در
جنگ سوریه، تنها به منافع خود می اندیشند و مردم زجر کشیده و آوارۀ این کشور مصیبت
زده، برای آنها محلی از اِعراب ندارند. اگر غیر از این بود بشار اسد جنایتکار هرگز
این فرصت را نمی یافت که در مقابل سیل اعتراضات مردمی، همچنان بر سر قدرت باقی
بماند و به کشتار و بی خانمان کردن زن و مرد و پیر وجوان ادامه دهد.
یک نکته اساسی را نباید از مدّ نظر دور داشت که
اسرائیل یک بشار اسد تضعیف شده را به احتمالِ برسر کار آمدن نیروهای تندرو اسلامی
در پی سقوط حکومت فعلی، ترجیح می دهد. آنها تجربۀ مُرسی در مصر را نیز دارند که با
وجودیکه چراغ سبز امریکا برای حکومتِ مصر را به همراه داشت، ناگهان فیلش یادِ
هندوستان کرد و در صدد برآمد تا تبدیل به یک ولی فقیه در سرزمین فراعنه گردد. آنهم
دقیقا در جوار و همسایگی کشوری که در مرزهای خود با لبنان و سوریه به اندازه کافی
با مشکلات جدّی و لاینحل روبرو و مواجه است.
تو زخویشتن برون آ، سپه تتار بشکن
سوریه و روسیه:
همگان می دانند که شرایط سوریه با لیبی و عراق و
افغانستان بسیار متفاوت است. سوریّه از یک سو خط مقدم دفاع حکومت آخوندها به حساب
می آید و از سوی دیگر از معدود کشورهایی است که روسیه در خاورمیانه علاقه یی به
تغییر حکومتِ آن، آنهم به دست رقبای غربی اش ندارد. سوریه و روسیه حتی پیش از
فروپاشی شوروی و در زمان حافظ اسد در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی روابطی
گرم و عمیق داشته اند. روسها بر این باورند که بر سر قضیّۀ لیبی از غرب و ناتو
رودست خورده اند. آنها با دادن رای ممتنع به قطعنامه یی که غربی ها بر ضدّ لیبی در
شورای امنیت پیشنهاد داده بودند، در واقع ناخواسته بر سند مجوز دخالت نظامی غرب در
لیبی مُهر تائید زدند. آن قطعنامه تنها برای حفاظت غیرنظامیان در ایجاد منطقۀ
پرواز ممنوع پیش بینی شده بود اما سرانجام به سقوط حکومت قذّافی منجر گردید. به
همین دلیل روسها نمی خواهند که از یک سوراخ دو بار گزیده شوند.
یکی دیگر از دلایل حمایت روسها از بشار اسد این
است که آنها در بندر طرطوس دارای پایگاه نظامی هستند و از این پایگاه به عنوان
مرکز سرویس دهی فنی به کشتیهای نیروی دریایی در دریای سیاه استفاده می کنند. این
بندر از آن جهت برای روسها حائز اهمیّـت است که تنها پایگاه آنها در دریای
مدیترانه می باشد. سوریه همچنین یکی از مهمترین خریداران سلاح از روسیه در منطقۀ
خاورمیانه می باشد.
اینها
شاید جزئی از دلایلی باشند که روسها را ترغیب می نمایند تا از سوریه بعنوان یک
متّحد دفاع کنند. به همین دلیل است که آنها حتی تهدید کرده اند که در صورت حمله به
سوریه، فروش تسلیحات پیشرفته از جمله سامانۀ موشکی اس 300 به سوریه و دیگر کشورهای
مخالف غرب را آغاز خواهند کرد. البته آمریکائیها نیز بیکار ننشسته و بلافاصله
اعلام نمودند که آنها نیز متقابلا در کشورهای واقع در حوزه نفوذ روسها سپر دفاع
موشکی نصب خواهند کرد و همکاریهای نظامی خود را با این کشورها افزایش خواهند داد.
در هر صورت روسها تمام تلاششان را برای جلوگیری از حمله به سوریه به کار خواهند
گرفت و حتما فشارهایشان را برای تحمیل کردن یک راه حل سیاسی طی روزهای آینده،
تشدید خواهند کرد.
اسرائیل:
سوریه تحت حکومت بشار اسد با وجودیکه اسرائیلیها
در بلندیهای جولانش، جولان می دهند امّا زیاد موی دماغ آنها نشده است. بزرگترین عاملی
که اسرائیل را وادار می کند در قبال دولت فعلی سوریه واکنشهای خصمانه یی نشان دهد،
تبدیل شدن این حکومت به حیات خلوت رژیم آخوندهاست. حکومت حاکم بر ایران از سوریه
بعنوان پلی برای رساندن تجهیزات و پشتیبانی نیروهای حزب الله در لبنان استفاده می
کند و این دقیقا همان چیزیست که اسرائیلها تحمّلش را ندارند. ایهود اولمرت نخست
وزیر سابق اسرائیل پیشتر طی مصاحبه یی با نشریه فرانسوی پاری ماچ گفته بود که:
رسیدن به صلح با فلسطینی ها و سوریه در اولویت اصلی دولت من هستند. او همچنین از
بهای سنگینی که صلح با سوریه از جانب اسرائیل میطلبد سخن گفته بود و ادامه داده
بود که ما شرطها و درخواستهای سوریه را می شناسیم و سوریه نیز متقابلا بخوبی می
داند که درخواست اسرائیل چیست.
بی شک
اصلی ترین درخواست اسرائیلیها از سوریه قطع ارتباط با رژیم حاکم بر ایران می باشد.
طبق آخرین اخبار مربوط به حوادث سوریه و آغاز
حملۀ احتمالی آمریکا و متحدانش، ارتش اسرائیل اقدام به نصب سکوی پرتاب سیستم های
موشکی گنبد آهنین در اورشلیم نموده است. آنها می دانند که حتی دخالت نکردن و خود
را ولو به ظاهر دور نگهداشتن از آتش یک جنگ احتمالی، موجبات مصون و محفوظ بودن از
حملات تلافی جویانه و پناه گرفتن در ساحل امن را برایشان فراهم نخواهد کرد.
اگر فرض را بر این اساس که البته محتمل هم به
نظر می رسد قرار دهیم که آمریکا و متحدانش به سوریه حمله خواهند کرد، آنگاه این
سؤال مطرح است که این حمله به چه صورت خواهد بود و چه عواقبی می تواند برای
دولتهای درگیر و کلّ منطقه در بر داشته باشد.
حمله به سوریه تا سرنگونی حکومت اسد:
احتمال حمله به قصد سرنگون کردن دولت اسد، زیاد
نیست. امریکا و متحدانش می دانند که در اینصورت باید بهای سنگینی بپردازند. معلوم
هم نیست که سرنگونی اسد، برابر با تامین منافعِ گاه پیچیدۀ امریکا در منطقه باشد.
روسها و چینی ها از مخالفان عمده اند اما نباید فراموش کنیم که رژیم حاکم بر ایران
این حمله را، حمله به خود تلقی کرده و در صدد اقداماتی برخواهد آمد که می تواند
تمام منطقه را به جنگی خانمانسوز بکشاند.
از میان
برداشته شدن حکومت فعلی در سوریه، به معنای از دست رفتن حزب الله در لبنان خواهد
بود. طبیعی است که حمایت و پشتیبانی نیروهای در صحنه، بسیار حیاتی و حائز اهمیّـت
است. از دست رفتن سوریه به معنای زمینگیر شدن حزب الله لبنان و قطع کمکهای
تدارکاتی و تجهیزاتی خواهد بود. بنابراین
رژیم آخوندها به سادگی دو متحد اصلی خود و در واقع دو سنگر مستحکم خویش در پیشانی
جبهۀ نبرد را از دست خواهد داد و بیش از همیشه آسیب پذیر خواهد شد. در اینصورت
طبیعی است که از آنجایی که بحث بقا و فنای خود را در میان می بیند، همانند گربه یی
که در گوشۀ یک چهاردیواری گیر افتاده باشد، خطرناکتر از همیشه، ناگزیر به پنجه
کشیدن بر در و دیوار خواهد شد.
در این راستا و به آن امید که جنگ را جنگ
مسلمانان با کفر و دولت غاصب نشان دهد و از این راه حمایت مسلمانان را به دست
آورَد، ناچار است پای اسرائیل را نیز به میان بکشد و با روانه کردن انبوه موشکهای
خود به طرف شهرهای اسرائیل، آتش جنگ را شعله ورتر نماید. البته این در صورتی است
که اسرائیل قبلا پیش دستی نکرده و تهاجم سنگین هوایی و موشکی خود را آغاز نکرده
باشد.
منافع
آمریکا و هم پیمانانش در هر کشوری که رژیم فرصت آماده سازی و ایجاد شبکه های
تروریستی داشته، مورد تهاجم قرار خواهد گرفت. سخنان افشاء شدۀ پاسدارِ بدنام
سلیمانی به عواملش در عراق مبنی بر حمله
به منافع امریکا در آن سرزمین، از این منظر قابل فهم است.
دخالت
مستقیم روسها در جنگ محتمل به نظر نمی رسد. آنها علاوه بر مشکلاتی که دارند به
خوبی نیز بر این امر واقفند که یک درگیری مستقیم و رودرو می تواند نه تنها روسیه
که جهان را به کام هیولای جنگ و نابودی و نیستی بکشاند. امّا این بدان معنی نیست
که بیکار خواهند نشست. پشتیبانیهای تسلیحاتی را به کشورهای متحد افزایش خواهند
داد، در جنگ الکترونیکی شرکت گسترده خواهند نمود و از هر طریق غیر مستقیمی که
بتوانند، در جنگ برعلیه منافع غرب دخالت خواهند کرد.
نتیجه و سرانجام چنین جنگی، به جای ماندنِ
سرزمینهای سوخته و نابودی کامل تمامی زیربناهای اقتصادی و مراکز نظامی و فرودگاهها
همراه با کشته شدن انبوهی از بیگناهان، مخصوصا در سوریه و ایران خواهد بود. غرب به
خواست خود مبنی بر سرنگونی رژیم اسد دست خواهد یافت. به این دلیل که نیروهای مسلح
و رزمنده در صحنۀ امروز تحوّلات سوریه حیّ و حاضرند. این احتمال نیز وجود دارد که
ارتش ترکیّه و نیروهایی متشکّل از طرف مرز اردن برای یکسره کردن کار، از مرزهای
سوریه عبور کنند. امّا رژیم آخوندها با کشتار و سرکوبی که در ایران براه خواهد
انداخت، احتمال ادامۀ فرمان راندنش بر سرزمین سوخته را، بیشتر خواهد نمود.
حملۀ محدود به سوریه:
این حمله محتملتر از نوع اول می باشد. فرض بر
این است که طیّ دو یا سه روز یا نهایت یک هفته ضرباتِ مهلکی به سیستمهای دفاعی و
هجومی ارتش اسد وارد آید امّا قصد از حمله، سرنگونی نخواهد بود. بنابراین احتمالا
آنها ابتدا روسها را در جریان قرار خواهند داد و تاکید خواهند نمود که حمله، منجر
به سرنگونی نخواهد شد. این کار به دو دلیل صورت خواهد گرفت. هم راضی نگه داشتن روسها
از این حیث که در پی سرنگونی اسد نیستند و تنها به کشیدن گوشش اکتفا خواهند کرد و
دیگر اینکه روسها این پیام را به گوش آخوندها برسانند و از انجام اعمالی که آتش
جنگ را در منطقه شعله ور نماید، برحذرشان بنمایند. در اینصورت جنگ فرسایشی ادامه
خواهد یافت و هر روز شاهد کشتارهای بیشتر و نابودی و خسارات فراوان به جان و مال انسانهای بیگناه
خواهیم بود.
ملّت شریف ایران. رژیمی که امروزه بر سرزمین
اهورایی ما حکومت می کند، زادۀ اهریمن است و جانِ ناپاکش درگرو ادامۀ جنگ و کشتار
و اعدام و تجاوز و سنگسار و سرکوب است. به امید و انتظار بیگانگان برای رهایی و
خلاصی از دست این جنایتکارانِ قسی القلب نشستن، نه تنها کاری عبث و بیهوده است، که
در شان ملت نجیب و باستانی ایران نیز نیست.
چگونه
می توان از کسانی که شصت سال پیش با کودتایی بیشرمانه، مانع ادامۀ حکومت ملی و
مردمی مصدق کبیر شدند و راه را برای دیکتاتوریهای شاه و شیخ هموار نمودند، انتظار
همدلی و همیاری داشت؟! آنها نه منجیّان ما که خود، باعثان و موجبان تیره روزی
امروز ایران و ایرانی هستند.
یک روز
کلت و کیک برای خمینی ملعون هدیه می فرستند، روز دیگر با دست کشیدن بر ریش و عبای
خاتمی فریبکار، از او تبرّک می جویند و امروز سعی دارند تا شیخک بنفشِ حیله گر را،
ناجی و عامل تغییر، جا بزنند! هیچ بیگانه یی محض رضای خدا یک تیر هم شلیک نخواهد
کرد. چه باید کرد؟!
چارۀ
کار را از زبان استاد محمد رضا شفیعی کدکنی بشنویم. قسمتی از غزل* در مایۀ شور و
شکفتن*
«سرِ آن ندارد امشب که برآید آفتابی؟»
تو خود آفتاب خود باش و طلسمِ کار بشکن
بِسرای تا که هستی که سرودن است بودن
به ترنّمی دژ وحشت این دیار بشکن
شبِ غارتِ تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایۀ دیوسار بشکن
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو زخویشتن برون آ، سپه تتار بشکن.
چارۀ کار ایران و ایرانی فقط و فقط دستان متحد
زنان و مردانِ ایرانزمین است. * آنچه خود داریم زیبگانه نباید تمنّا نمائیم*. به
خروشی عظیم و ستم سوز ریش و ریشۀ این قوم فاسد را بسوزانیم و شرّشان را برای همیشۀ
تاریخ آن میهن از سر خود و آیندگان و مردم دردمندِ کشورهایی نظیر سوریه و عراق و
افغانستان و لبنان و ساکنانِ محرومِ فلسطین، کم نمائیم. به امید آنروز که گرچه دیر
است امّا دور نیست.
م. سروش
سپتامبر 2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر