ارتش قدرتمند توده ها در یکشنبه یی که گذشت ( 30
ژوئن ) با یک قدرتنمایی اعجاب انگیز سی و سه میلیونی پا به میدان گذاشت تا مُرسی و
اربابانِ پشت پرده اش بیش از پیش به وخامت اوضاع پی ببرند. طیّ یکسالی که از حکومت
مرسی و اخوان المسلمینِ مشکوک در مصر می گذرد، گزارشها حاکی از شکستها و اشتباهات
و بحرانهای روزافزونی است که در اثر سیاستهای غلط بر مردم مصر تحمیل شده است.
مردمی که برای براندازی دیکتاتور سابق یعنی مبارک از هیچ تلاش و کوششی دریغ
نکردند، ژوئن سال 2012 مرسی را برگزیدند تا پس از آن در هوای آزاد نفس کشیده و از
رفاه نسبی برخوردار گردند امّا مُرسی که دل به اخوان المسلمین و امدادهای غیبی از
ما بهتران بسته بود، نشان داد که حتّی یک رئیس جمهور بسیار تحصلیکرده و با هوش نیز
می تواند، اشتباهات مرگباری را مرتکب شود.
در این میان مُرسی یکبار نیز بخت خود را آزمود
تا به سبک خمینی ( همه چیز با من ) را در مصر تحت حاکمیّت خویش باب کند امّا
اعتراضات فراوان مردم آگاه و هوشیار مصر که از رنجِ ملّت ایران عبرتها برده و
تجربه ها کسب کرده اند، او را به عقب نشینی مفتضحانه یی وادار نمود.
نکتۀ قابل توجّه در این اوضاع و شرایط، نقش
کلیدی ارتشی است که فرماندهان آن مستقیما از کاخ سفید و پنتاگون دستور می گیرند.
شاهد بودیم که در جریان قیام مردم مصر که منجر به برکناری مبارک گردید، با وجودیکه
او تمام و کمال در خدمت سیاستهای آمریکا در مصر و در منطقه قرار داشت، ارتش مصر با
اشارۀ فرماندهان اصلی خود در پنتاگون، جانب مردم را گرفت و نهایتا سیل عظیم خروش
ملّت مصر را در بستری قرار داد که منتهی به محمد مُرسی و اخوان المسلمین گردید.
سیاستی که فریب و نیرنگ آن یک سال بیشتر دوام نیاورد و امروز ملّـت بیدار مصر
دوباره به خیابانها بازگشته اند تا حقوق حقۀ خویش را طلب نمایند و در این اثنا
فرماندهان ارتش مصر دوباره نقش پر رنگ خویش را به رخ حاکمیّت آن کشور کشیده اند،
آنچنان که گویی رهبران اصلی حاکمیّت، آنها هستند. دیدارهای متوالی محمد مرسی با
ژنرال عبدالفتّاح السیسی فرمانده ارتش مصر، نمای روشنی از این واقعیّـت است. در
حالت عادّی و در کشورهایی که اصل و اصول دموکراسی در آنها برقرار است، ارتش فقط و
فقط مسئولیّت حفظ مرزها و تمامیّت کشور را بر عهده دارد و از دخالت در امور سیاسی،
به شدّت منع می شود. امّا در مصر ظاهرا رئیس جمهورها از ارتباطات پنهانی سران ارتش
با از ما بهترانِ جلوس کرده در کاخ سفید کاملا مطّلعند و به همین سبب نه تنها
ایرادی به دخالت آنها نمی گیرند، که سعی می کنند با آنها به گفتگو بنشینند و
رضایتشان را جلب نمایند.
موقعیّت منطقه یی مصر مخصوصا همسایگی آن با
اسرائیل و پتانسیلی که این کشور برای به دست گرفتن رهبری اعراب دارد، غربی ها و در
رأس آنها امریکائیها را شدیدا متقاعد کرده است که با قوی نگه داشتن ارتش آن و
البته تحت کنترل و نظارت قرار دادنِ فرماندهان ارشدش، از این نیرو برای روز مبادا
استفاده کرده و آبهای رفته را، توسط نظامیان مصری به جوی بازگرداند. از اینرو درگیری
نیروهای نظامی با مردم ضمن بی ثبات کردن مصر منجر به تضعیف ارتش و خارج شدن مهار
از دست گردانندگان پشت صحنه خواهد شد. آمریکائیها ترجیح می دهند که این ارتش در
قیامها ضمن همراهی با مردم، جریان را به نحو مطلوب هدایت کرده و پیش ببرد. پشت
کردن به مبارک و دادن ضرب الاجل به مرسی و دولتش، بیانگر و موید این نکته است.
مرسی ظاهرا نفسهای آخر را می کشد. آیا اینبار چهره های شناخته شده یی همچون
البرادعی یا عمرو موسی زمام امور را در دست خواهند گرفت یا اینکه دستهای پشت پرده،
در تدارک آش جدیدی برای مردم به جان آمده مصر می باشند؟! فراموش نکنیم نبودِ یک
اپوزیسیون آگاه و منسجم که زد و بندهای پشت پرده را به موقع افشاء نماید و با حضور
خود مانع از به غارت بردن ثمرات یک انقلاب توده یی بشود، رنج بزرگی است که گریبان
تمامی کشورهای حوزۀ بهار عربی را گرفته است. تونس و لیبی و یمن نیز دقیقا از همین
عارضه یی که مصر و مردمش به آن دچارند، رنج می برند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر