دل من خواب می بینه
آفتاب و مهتاب می بینه
می بینه باز اومدی
توی شهر آروزها تورو بی تاب می بینه
گل یاس با تو می یاد می شینه تو باغچه ها
دل تو آینۀ عشقه که می خوام قاب بگیرم
بذارم تو طاقچه ها
تو بهار آرزوهای زمینی به خدا
اینو من خوب می دونم
پشت یک پنجره نور، چشم تو منتظره
تو باید طلوع کنی
شب رو آتیش بزنی
باغچه ها منتظرن، سرو داره سر می کشه
دل باغای خزون زده فقط تورو می خواد
تو شکوفایی عشقی به خدا
که نشستی توی ذات روشن پنجره ها
تو باید طلوع کنی
پنجره های دلامونو وا کنی
رو به خورشید خدا
تو باید طلوع کنی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر