درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۹۱

جغرافیای کربلا و تاریخ عاشورا

دوباره عاشورا. دوباره تکرار تاریخ. دوباره فریاد یکی که ظلم را برنمی تابد و پرچم قیام و خروش بر دوش از جادّه های خونین تاریخ عبور می کند. از همان آغازین حیات انگار سرنوشتها را به قول حافظ بی حضور انسانها رقم زده اند. یا هابیلی هستی و زبانی سرخ داری که سر بر باد می دهد، یا خاکت را از جنس قابیل سرشته اند تا زبانهای سرخ را ببری و سرها بر دار کنی.
 
برای ما ایرانیها قرنهاست که داستان هابیل و قابیل در قامت حسین بن علی و یزید بن معاویّه، تببین و تفسیر می شود. یکی برای بسط عدل و داد سر به عصیان بر می دارد و دیگری که تاج و تخت و کاخش را در خطر می بیند، بی محابا بر او و همراهانش می تازد و خونهاشان را بر زمین گرم و تفتیدۀ صحرا فرو می ریزد.
 
راستی آیا جغرافیای کربلا و تاریخ عاشورا فقط در آنچه که در سال شصت و یک هجری قمری اتّفاق افتاد، خلاصه می شود؟! پاسخ صریح و روشن است. حدّاقل برای ما ایرانیها که بیش از سه دهه گرفتار قومی شده ایم که ردای حسین بر دوش افکنده اند و شمرگونه سر از تن انسان و انسانیّت جدا می کنند. امروز به هر کجای آن خاک که سر بزنی، کربلایی است که نقش خون در جای جای خویش از قساوت و جنون به یادگار دارد. هر وجب از خاک آن سرزمین کربلایی است غرق در بلا و اندوه و نمی دانم چرا این مردم هنوز برای زیارت، عازم کربلا می شوند!
 
با صبا در چمن لاله سحر می گفتم...........که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟!
 
اگر حسین بن علی با یک شمر و یک یزید و یک لشکر مواجه و در مصاف بود، امروز لشکر ظلم و ستم یزیدیّان در هر کوی و برزن مستقر است و به اندازۀ ریگهای تفتیدۀ بیابان کربلا شمر و یزید ریز و درشت در سراسر آن خاک ستم زده، خدایی می کند و ما با یاد حسین بن علی هنوز بر سرو روی و شانه ها، قمه و زنجیر می زنیم و هنوز با یاد شهیدان آن حادثه، می گرییم و گویی فراموش کرده ایم که چه علی اکبرها و علی اصغرهایی در همسایگی و جلوی چشمان خودمان به تیر و دشنه و تبر در خاک و خون غلتیده اند.  
 
تاریخ و جغرافیای عاشورا و کربلا را باید از نو و دگرگونه نوشت. باید با دیدی منصفانه و فارغ از هر نوع غرض و مرض و رها از تعصّبهای پوچ و گمراه کننده، تعداد شهیدان واقعۀ کربلا را با تعداد شهیدان کربلای ایران مقایسه کرد. باید خمینی و خامنه یی و رفسنجانی و لاجوردی را با یزید و شمر و ابن زیاد و حرمله مقایسه نمود و دید که کدام جنایتکارتر و شقی تر و درنده خوترند؟!
پاسخ البته روشن است. یزید حتما با اشاره به سفّاکی های این جانیان بالفطره در صدد تبرئه خویش برخواهد آمد و حسین بن علی بی شک اذعان خواهد کرد که مصیبت آنچه این قوم فاسد و فاسق بر سر آن ملّت و مملکت آورده اند، هزاران بار فزونتر از آنچه که بر او و همراهانش رفت، بوده است. و باز هم شک ندارم که حسین برآنچه در این سالیان بر ایران و  ایرانی رفته است گریسته و تا دفع این رداپوشانِ یزید صفت، همچنان خواهد گریست.
 


هیچ نظری موجود نیست: