بحرانهای داخلی و خارجی رژیم ولایت فقیه را به
لبۀ پرتگاه سقوط و نابودی کشانده اند. در مملکتی که دولتمردانش فقط راه استفاده از
ثروتهای خدادادی نفت و سایر منابع زیرزمینی را خوب می شناسند و بریز و بپاشها و
دزدیهای نجومی و افسانه ای تنها از این راه ممکن و میسّر بوده است، حالا در
تنگنایی اساسی قرار گرفته اند. دیگر از درآمدهای آنچنانی نفت و گاز خبری نیست. به
جای دلار و یورو از هند در مقابل نفت چای و برنج و حتّی ذغال اخته! دریافت می
کنند. ترکیّه هم که اوضاع را قمر در عقرب دیده حاضر نیست با قیمت قبلی توافقی که
آنهم تازه چوب حراج به سرمایه های ملّت ایران است، پول گاز دریافتی را پرداخت کند
و پایش را توی یک کفش کرده و باز هم تخفیف می خواهد. آنگونه که می گویند روند
تجارت سوخت با چین به مراتب بدتر از اینهاست و البته پُر واضح است که سردمداران
رژیم بر اساس وابستگی های اقتصادی و سیاسی به چینی ها، به هر سازی که آنها بزنند
خواهند رقصید. محتوای قراردادهایی که مخصوصا اینروزها با دولتهای فرصت طلبی مثل
چین و روسیه و ترکیّه بسته شده و در آینده هم ادامه خواهد داشت، در صورت انتشار،
قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای را به دست فراموشی خواهد سپرد.
برای عبور از مخمصه یی که رژیم به آن گرفتار
آمده، نیاز به مدیریّت سالم و کارآمد از نان شب واجبتر است امّا می دانیم که در
کشور تحت سلطۀ نظام فقیه، بعلت زد و بندها و جایگزینی روابط به جای ضوابط، هیچ کس
و هیچ چیز سر جای خودش نیست. وقتی که یک پاسدار را یک شبه به وزارت نفت منصوب می
کنند بی هیچ علم و تخصصی و وزراء و مجلسی ها با جعل مدرک و زد و بندهای پشت پرده
بر حساسترین پستها و کرسی های مملکتی چنگ می اندازند آنوقت اثر تحریمها واویلا در
واویلایی می شود که که آن سرش ناپدید و ناپیدا و مملکت به سمت وسویی می رود که نه از دست ولی
فقیه و نه از دست هیچ امام و امامزاده یی کاری بر نخواهد آمد.
بحرانهای اقتصادی و تحریمهای پی در پی، عدم
کارآیی مسئولان و مدیران مملکتی، سگ دعواهای جزبی و گروهی و جناحی در بالاترین سطح
نظام ولایت فقیه، بشارت دهندۀ سقوط مرگبار رژیمی است که بیش از سی سال با کشتار و
سرکوب حکومت کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر