اوضاع و احوال در عراق پس از خروج نیروهای امریکایی از این کشور طی دوره ای که تقریبا نُه سال به درازا کشید، دارد به سمت و سوی هرج و مرج فزاینده و خطرناکی پیش می رود. پس از آنکه همین دو هفته پیش اوباما در کاخ سفید مالکی را به حضور پذیرفت و در سخنانی از دموکراسی که توسّط امریکائیها در عراق پایه گذاری شده ! یاد کرد، دیگر شکّی در مورد معنا و مفهوم دموکراسی امریکائی برای جهان سوّمی ها باقی نماند و همه بعینه دریافتند که تهاجم و تجاوز یک ارتش مجهّز و مدرن و تسخیر یک کشور، حاصلش می شود حکومت فعلی عراق و تحفه ای به نام نوری مالکی که هم سر در آخور ولایت فقیه دارد و هم نواله خوار طویلۀ زورمداران جهان است. نشان از دو کس دارد این بدگُهر.
مالکی در اوّلین قدم و در حالیکه عقبۀ نیروهای آمریکایی که در حال خروج از عراق بودند به مرزهای کویت نرسیده بود، دست به کار شد و در یک اقدام تعجّب برانگیز انگشت اتّهام به سوی طارق الهاشمی معاون رئیس جمهور عراق که در مقابل زیاده خواهی های او ایستاده بود، نشانه رفت و برایش حکم جلب بخاطر فعالیّتهایی که تروریستی نامیده شد صادر نمود. پس از آن نیز سراغ معاون خود صالح المطلک رفته و از العراقیّه خواسته است که شخص دیگری به جای او معرّفی نمایند. البته العراقیّه نیز بیکار ننشسته و از نمایندگانش خواست که در اعتراض به زیاده خواهی ها او انحصار طلبی های نخست وزیر منفور عراق، جلسات پارلمان را تحریم نمایند، امری که موجب تعطیلی پارلمان عراق گردید.
اینها تنها بخشی از تحوّلاتی است که بلافاصله پس از خروج نیروهای امریکایی از عراق همانند امواجی که از دل یک توفان بر می خیزند، حاکمیّت و ثبات سیاسی این کشور جنگ زده را تا لبۀ پرتگاه به پیش برده است. به احتمال بسیار قوی اربابان عمّامه به سر مالکی برایش دستورالعملی تهیّه کرده اند تا به محض خروج نیروهای امریکایی، دست به کار یکسره کردن کار مخالفان سیاسی اش بزند و حاکمیّت خود را همانگونه که سید علی در ایران با قلع و قمع مخالفان انجام داد، یکدست و یکپارچه نماید. اینکه تیغ مالکی تا چه حد تیز و برّنده باشد و بتواند از پس مخالفان قدرتمندی چون ایاد علّاوی و صالح مطلک و طارق الهاشمی برآید، نیاز به گذر زمان و تحوّلات در آیندۀ این سرزمین دارد. البته نیازی به توضیح نیست که عمله و نکرۀ ولایت فقیه دارند در سرزمینی که آمریکائیها مدّعی نهادینه کردن دمکراسی در آن هستند، چهارنعله می تازند و در این راستا حتما از هیچگونه رذالت و ددمنشی هم کوتاهی نخواهند کرد. در این راستا حذف فیزیکی معترضان قدرتمند نیز می تواند در دستور کار قرار گرفته باشد.
همزمان با شروع همین تشنّجها و در حالیکه به ضرب العجل دولت مالکی برای بستن قرارگاه اشرف نزدیک و نزدیکتر می شویم، آمریکائیهای دست و دلباز به جای کشیدن و نگاه داشتن افسار مالکی و پذیرفتن و انجام تعهّداتشان در مورد رزمندگان مستقر در اشرف، دست و دلبازی نشان داده و از آنها خواسته اند تا اشرف را ترک کرده و در پادگان نظامی لیبرتی مستقر شوند. مجاهدین البته اعتراضی نکرده اند، امّآ خواسته های منطقی و اصولی دارند که باید از طرف جامعۀ بین المللی و در وهلۀ نخست کاخ سفید نشینانِ آزادیبخش پذیرفته و مراعات شود. حفاظت جان و تأمین مایحتاج و دارو و درمان و امکان دیدار با خانواده ها، نمی تواند برای برندۀ جایزۀ صلح نوبل که ادّعای دموکرات منشانه را هم یدک می کشد، کار سخت و مشکلی باشد مگر اینکه غرضها و مرضهای استعمارگرانه تعیین کنندۀ خط و مشیّ سیاسی شان باشد.
آیا آقای اوباما و شرکایش در کاخ سفید به این خواستۀ برحق و مشروع پاسخ مثبت خواهند داد ؟! او و وزارت خارجه اش هنوز هیچ پاسخی به خروج نام مجاهدین از لیست سیاه تروریستی نداده اند و این به خوبی نشانگر ماهیّت استعماری دولتی است که ننگ سرنگونی دولت ملّی و مردمی مصدّق کبیر را هنوز بر پیشانی دارد. وقتی بحث حمایت از اشرف به شورای امنیّت سازمان ملل کشیده می شود، آنهم در حالیکه آنها هنوز در لیست تروریستی قرار دارند، به مثابه سیلی محکمی است که بر بناگوش حامیّان حفظ این برچسب ظالمانه نواخته شده است. امید است که این سیلی جانانه بتواند آنها را پیش از وقوع یک تراژدی انسانی از خواب غفلت بیدار کرده و به خود آورد.
مالکی در اوّلین قدم و در حالیکه عقبۀ نیروهای آمریکایی که در حال خروج از عراق بودند به مرزهای کویت نرسیده بود، دست به کار شد و در یک اقدام تعجّب برانگیز انگشت اتّهام به سوی طارق الهاشمی معاون رئیس جمهور عراق که در مقابل زیاده خواهی های او ایستاده بود، نشانه رفت و برایش حکم جلب بخاطر فعالیّتهایی که تروریستی نامیده شد صادر نمود. پس از آن نیز سراغ معاون خود صالح المطلک رفته و از العراقیّه خواسته است که شخص دیگری به جای او معرّفی نمایند. البته العراقیّه نیز بیکار ننشسته و از نمایندگانش خواست که در اعتراض به زیاده خواهی ها او انحصار طلبی های نخست وزیر منفور عراق، جلسات پارلمان را تحریم نمایند، امری که موجب تعطیلی پارلمان عراق گردید.
اینها تنها بخشی از تحوّلاتی است که بلافاصله پس از خروج نیروهای امریکایی از عراق همانند امواجی که از دل یک توفان بر می خیزند، حاکمیّت و ثبات سیاسی این کشور جنگ زده را تا لبۀ پرتگاه به پیش برده است. به احتمال بسیار قوی اربابان عمّامه به سر مالکی برایش دستورالعملی تهیّه کرده اند تا به محض خروج نیروهای امریکایی، دست به کار یکسره کردن کار مخالفان سیاسی اش بزند و حاکمیّت خود را همانگونه که سید علی در ایران با قلع و قمع مخالفان انجام داد، یکدست و یکپارچه نماید. اینکه تیغ مالکی تا چه حد تیز و برّنده باشد و بتواند از پس مخالفان قدرتمندی چون ایاد علّاوی و صالح مطلک و طارق الهاشمی برآید، نیاز به گذر زمان و تحوّلات در آیندۀ این سرزمین دارد. البته نیازی به توضیح نیست که عمله و نکرۀ ولایت فقیه دارند در سرزمینی که آمریکائیها مدّعی نهادینه کردن دمکراسی در آن هستند، چهارنعله می تازند و در این راستا حتما از هیچگونه رذالت و ددمنشی هم کوتاهی نخواهند کرد. در این راستا حذف فیزیکی معترضان قدرتمند نیز می تواند در دستور کار قرار گرفته باشد.
همزمان با شروع همین تشنّجها و در حالیکه به ضرب العجل دولت مالکی برای بستن قرارگاه اشرف نزدیک و نزدیکتر می شویم، آمریکائیهای دست و دلباز به جای کشیدن و نگاه داشتن افسار مالکی و پذیرفتن و انجام تعهّداتشان در مورد رزمندگان مستقر در اشرف، دست و دلبازی نشان داده و از آنها خواسته اند تا اشرف را ترک کرده و در پادگان نظامی لیبرتی مستقر شوند. مجاهدین البته اعتراضی نکرده اند، امّآ خواسته های منطقی و اصولی دارند که باید از طرف جامعۀ بین المللی و در وهلۀ نخست کاخ سفید نشینانِ آزادیبخش پذیرفته و مراعات شود. حفاظت جان و تأمین مایحتاج و دارو و درمان و امکان دیدار با خانواده ها، نمی تواند برای برندۀ جایزۀ صلح نوبل که ادّعای دموکرات منشانه را هم یدک می کشد، کار سخت و مشکلی باشد مگر اینکه غرضها و مرضهای استعمارگرانه تعیین کنندۀ خط و مشیّ سیاسی شان باشد.
آیا آقای اوباما و شرکایش در کاخ سفید به این خواستۀ برحق و مشروع پاسخ مثبت خواهند داد ؟! او و وزارت خارجه اش هنوز هیچ پاسخی به خروج نام مجاهدین از لیست سیاه تروریستی نداده اند و این به خوبی نشانگر ماهیّت استعماری دولتی است که ننگ سرنگونی دولت ملّی و مردمی مصدّق کبیر را هنوز بر پیشانی دارد. وقتی بحث حمایت از اشرف به شورای امنیّت سازمان ملل کشیده می شود، آنهم در حالیکه آنها هنوز در لیست تروریستی قرار دارند، به مثابه سیلی محکمی است که بر بناگوش حامیّان حفظ این برچسب ظالمانه نواخته شده است. امید است که این سیلی جانانه بتواند آنها را پیش از وقوع یک تراژدی انسانی از خواب غفلت بیدار کرده و به خود آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر