یمن و سوریّه
سلسله قیامهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا حالا محدود به دو کشور یمن و سوریّه شده است. علی عبدالله صالح هنوز در حال سبک و سنگین کردن اوضاع نابسامان یمن است و به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، در انتظار معجزه یی است تا مردم به خانه برگردند و همه چیز کما فی السّابق بر وفق مراد او بچرخد، امّا خودش هم می داند که وقوع چنین معجزه یی از غیرممکن هم غیرممکن تر خواهد بود و یکی از همین روزها باید دُمش را بگذارد رو ی کولش و کاخ ریاست را ترک نماید.
دیکتاتور سوریّه همچنان می کشد. شاید اگر درگیر جنگ با اسرائیل شده بود اینهمه نیرو و تانک و هواپیما و هلی کوپتر بسیج نمی کرد که حالا در مصاف با مردم سوریه. بشار اسد پشتش به حکومت آخوندها گرم است. همانها که از پول و سلاح و نفت ارزان و مجانی و بذل و بخششهای بیشمار از جیب ملّت ایران، هرگز برای او دریغ نکرده اند. نازش را هم همیشه خریده اند چرا که آنچه خامنه یی عمق استراتژیک می نامد، مرکزی دارد که اتّفاقا سوریه نامیده می شود. حاکم جابر دمشق از پشتیبانی پشتیبانان قدرتمند دیگری نیز برخوردار است. چین و روسیّه که احساس می کنند غرب و ناتو لیبی را با توسّل به سند ممهور به مُهر سازمان ملل مال خود کردند، در حالیکه طبق آن قطعنامه آنها فقط باید از آسمان لیبی در مقابل حملۀ هوایی قذافی به مخالفانش محافظت می کردند. به همین دلیل اینبار زیر بار قطعنامۀ تحریمهای سنگینتر برای سوریّه نرفتند و با یک وتو(ی) جانانه به رقبای غربی گوشزد کردند که تک خوری را بر نمی تابند و منافع آنان نیز باید تامین شود.
درخواست تاسیس کشور فلسطین
در همین اثنا و در جریان نشست کشورهای عضو سازمان ملل متحد، محمود عباس درخواست به رسمیّت شناخته شدن کشور فلسطین را روی میز دبیر کل گذاشت و این در حالی بود که اوباما قبلا به عباس هشدار داده بود که در صورت اعلام و درخواست او، هر قطعنامه یی در این خصوص با وتوی ایالات متحده روبرو خواهد شد.
جالب اینجاست که عمده ترین مخالفان تاسیس یک کشور فلسطینی در حال حاضر عبارتند از آمریکا، اسرائیل و حکومتی که اسلامی اش می نامند!
دلیل مخالفت دولت نتانیاهو با تشکیل دولت فلسطین
مخالفت نتانیاهو رئیس دولت کنونی اسرائیل قابل فهم است. هرگونه سازش جدّی و واقعی با فلسطینی ها مستلزم پرداخت هزینه های سنگین و دردناکی برای اسرائیل خواهد شد. آنها باید سرزمینهای اشغالی را رها کرده و در بهترین شرایط تا پشت مرزهای اشغالی در جنگ 1967 عقب نشینی نمایند. بیت المقدّس شرقی تبدیل به پایتخت فلسطینیان خواهد شد و بساط همۀ شهرکهایی که در سرزمینهای اشغالی بنا شده اند، جمع خواهد شد. طبیعتا تنها دولتمردانی در اسرائیل می توانند زیر چنین قراردادی را امضاء نمایند و مسئولیّت تام و تمام آنرا بر عهده بگیرند که خواهان صلح واقعی باشند و شجاعت ایستادگی در مقابل امواج ویران کنندۀ مخالفین را هم داشته باشند. اسحاق رابین جان خود را به همین مناسبت در سال 1995 از دست داد. وی که در چهل سالگی به بالاترین مقام نظامی اسرائیل یعنی سپهبدی رسیده بود و در جنگهای زیادی شرکت داشت، سرانجام به این نتیجه رسیده بود که از جنگ نه آبی برای کسی گرم می شود و نه دردی درمان. همین تجربه او را به پای میز صلح با دشمن دیرین فلسطینی یعنی یاسر عرفات کشاند و سرانجام جانش را بر سر همین موضوع از دست داد چرا که مخالفان صلح حدّاقل تا امروز در اسرائیل دست بالا را داشته اند. دولت تندروی نتانیاهو اساسا اعتقادی به صلح واقعی ندارد و تا جایی که در توان دارد درمقابل خواست فلسطینی ها مقاومت خواهد کرد.
چرا آمریکا از اسرائیل حمایت می کند؟!
برای پاسخ به این سؤال باید یکراست برویم سراغ سیستمهای سرمایه داری. اینجا ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه جهانی که ما در آن زندگی می کنیم را بر خلاف ظاهر، سیاستمداران نمی چرخانند. آنها بیشتر به عروسکهای خیمه شب بازی شبیه اند که به قول شاعر: در پس آینه طوطی صفت(شان) داشته اند. فراموش نکرده ایم خانم سگولن رویال کاندید حزب سوسیالیست فرانسه را در مصاف با رئیس جمهور کنونی فرانسه آقای سارکوزی. اوّلی دست کمک به سوی مردم و کارگران دراز کرد و دوّمی یکراست رفت سراغ سرمایه داران فرانسوی و تمامی برنامه هایش را با آنها مرور کرد و در خط و خطوط و همسوی آنها قرار داد.
دیگر برای همگان روشن است که یهودیّان در اقتصاد کلان تنها ابر قدرت جهان، دست بالا را دارند و نقش اوّل را ایفاء می کنند. هردو حزب دموکرات و جمهوریخواه به این مهم آگاهند و به همین جهت افکار و سیاست های خود را در این راستا تعیین و تبیین می نمایند. هیچکدام از کاندیداهای رئیس جمهوری آمریکا نمی توانند بدون عبور از فیلتر این سرمایه داران که بی شباهت به مجلس خبرگان آخوندها نیست، به سلامت عبور کرده و سر از کاخ سفید در آورند. به همین جهت می بینیم که کاندیداها همیشه قبل از آغاز انتخابات مواضع خود را در قبال اسرائیل بیان می کنند و بدینوسیله مُهر تایید و تاکید بر حمایت خویش از آن دولت می زنند.
حمایت از اسرائیل البته تبعات و مشکلات زیادی برای آمریکائیها رقم زده است که یکی از آنها برخاستن امواج مخالف علیه آمریکا و دولتمردانش از جانب اعراب و مسلمانها و حتّی انسانهای آزاده یی که حقوق بشر را پاس می دارند، شده است. این حمایت البته هزینه های دیگری هم داشته که ارسال مدرنترین سلاحها و تجهیزات نظامی برای دولت اسرائیل، بخشی از آن هزینه ها به شمار می آید. منافع دولت آمریکا در این راستا برخورداری از یک متحد قابل اعتماد در منطقه است که ظاهرا نقش این متحد معتمد بنا به دلایلی روزبه روز کمرنگتر می شود.
دلیل اوّل اینکه اوضاع اقتصادی جهانی همچنان روزهای وخیم و پر تلاطمی را تجربه می کند. چینی ها در کسوت یک قدرت اقتصادی قد علم کرده اند و جالب است که امریکا غول نظامهای سرمایه داری، بزرگترین کشور بدهکار به چینی هایی ست که تا همین یکی دو دهه پیش اصلا به حساب نمی آمدند.
امریکائیها در این اوضاع و احوال دیگر از پس پرداختن هزینه های سنگین اقتصادی و نظامی دولت اسرائیل بر نمی آیند. آنها علاوه بر این بخاطر حمایتهایشان از این دولت متحمّل ضربه های سنگینی شده اند. تنفر عمومی در منطقه از عملکرد آنها را به این سادگیها نمی شود و نمی توان از اذهان ملّتها پاک کرد. هر چند با آمدن اوباما به کاخ سفید بعضی خوش خیالان به این نتیجه رسیده بودند که او خرابکاریها و تندرویهای دولت بوش را جمع و جور خواهد کرد امّا درعمل دیدیم که اینگونه نشد و تهدید محمود عباس به وتوی درخواست تاسیس کشور فلسطینی به خوبی نشان داد که دموکرات و جمهوریخواه و سیاه و سفید با هم فرقی ندارند چرا که همه آنها ناچار به اجرای دستورالعملی هستند که گردانندگان اصلی صحنه از پشت پرده برایشان دیکته کرده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر