درون آینه گاهی
کنم به خویش نگاهی
تمام سینه بسوزد
به حسرتی که برآید
زعمر رفته، به آهی
به یاد آنچه که رفته است
مرور هر چه که جاریست
و از پیالۀ این عمر
تمام آنچه که باقیست،
سه نکته هست و جز این نیست
در آرزوی تو بودم
بر آرزوی تو هستم
در آرزوی تو خواهم
که تا ابد بنشینم.
کنم به خویش نگاهی
تمام سینه بسوزد
به حسرتی که برآید
زعمر رفته، به آهی
به یاد آنچه که رفته است
مرور هر چه که جاریست
و از پیالۀ این عمر
تمام آنچه که باقیست،
سه نکته هست و جز این نیست
در آرزوی تو بودم
بر آرزوی تو هستم
در آرزوی تو خواهم
که تا ابد بنشینم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر