بیست و دوّم خرداد هم آمد و رفت . روزی که مُهر سالگرد قیام سال هشتادو هشت را بر چهره داشت. روزی که می توانست نقطه عطفی باشد در شعله ور شدن دوبارۀ اعتراضات مردم ایران، امّا اینگونه نشد و آنچه بیش از اعتراضات مردمی در خیابانهای تهران و سایر شهرهای بزرگ به چشم آمد، حضور گستردۀ نیروهای سرکوبگر رژیم آخوندها بود.
راستی زمانی که ایرانیها از زن و مرد و پیر و جوان به خیابانها سرازیر شدند، مردم تونس و مصر و یمن و لیبی و سوریه در کدام نقطه ایستاده بودند؟! آیا آنها و همۀ جهان محو تماشای دلاوریهای زن و مرد ایرانی در خیابانها و نبردشان با خونریزترین دیکتاتوری دوران معاصر نشده بودند و بارها زبان به تحسین نگشودند؟! امروز امّا ما کجائیم و آنها کجا؟! دیکتاتور مصر در بند است. دیکتاتور تونس معلوم نیست کجا خفقان گرفته و آفتابی هم نمی شود. دیکتاتور لیبی با یک ارتش آزادیبخش مواجه است، دیکتاتور یمن به عربستان سعودی پناه برده تا ترکشی را که هشت سانتیمتر در سینه اش فرو رفته بیرون بکشد و آثار سوختگی را درمان نماید. دیکتاتور سوریه هم پس از آنهمه کشتار، همچنان درمانده از دلاوری مردمی که روزی ملّتش نامیده می شدند، ناامیدانه می کُشد و روز بعد از هر قطره خون به زمین ریخته، مبارزی بر می خیزد و فریادهای اعتراض خیابانها بیش از پیش به گوش مردم اقصی نقاط جهان می رسد.
کمی به عقبتر برگردیم. مروری کنیم بر آن روزهای سراسر حماسه. چه کسی می تواند ادّعا کند که مردم و بویژه جوانان برومند آن مرز و بوم، ذرّه ای از انجام رسالت خطیرشان کم گذاشتند و پا پس نهادند؟ به شهادت آن خونها و جانبازیها و زندان و شکنجه و تجاوز در راه آزادی به جان خریدن ها، به این نتیجه می رسیم که ملّتی عزم جزم کرده بود تا ریش و ریشۀ این موجودات پلید را از یبخ و بن برآورد و ایرانی بسازد فارغ از ولایت فقیه و پاسدارهای عربده کش و آخوندهای مفتخور.
پس از انقلاب سال پنجاه و هفت، مرحوم بازرگان گفته بود باران می خواستیم سیلاب آمد و همه چیز را با خود برد. آقایان موسوی و کرّوبی به عنوان سردمداران جنبشی که سبز(ش) نامیدند، باران هم نمی خواستند. سقف خواستۀ آنها یک هوای ابری و نمنا ک بود. بازگشت به عصر طلایی! امام راحل. آنها در این راستا حرکت می کردند آنهم در شرایطی که جوانان یکی یکی بر سنگفرش خیابانها به خون در می غلتیدند و یا در زندانها زیر شکنجه و تحت تجاوز قرار داشتند.مدّعیّان رهبری جنبش شعار جمهوری ایرانی را تاب نمی آوردند و مردم به جان آمده را از پاره کردن عکس خمینی ملعون و به آتش کشیدن آن برحذر می داشتند و عاملانش را که جوانان شوریده بر نظام ظلم و ستم بودند، از انتساب به خود و جنبش سبز مبرّا می دانستند. گویی زمان خمینی مربوط به قرنها قبل بود و تحریفات تاریخ مانع از آن شده بود تا نکبت آن دوران و قتل و غارتها و جنایتهایش بر همگان روشن و آشکار گردد!
نتیجه اینهمه وارفتگی و شترسواری دلّا دلّا را هم دیدیم. ضربه های کاری به پیکر قیام و جنبش پیش از آنکه از خوی وحشی و درندگی رژیم نشان داشته باشد، از ندانم کاریها و کوتاه آمدنهای حضرات و یکی به نعل و یکی به میخ زدنشان حاصل شد. یکقدم که اینها عقب گذاشتند، دشمن صد قدم پیشروی کرد و این پسروی و پیشروی عاقبت تا داخل منزلهایشان ادامه پیدا کرد.
ایکاش قیام مردم ایران هم همانند قیامهای ملّت عرب در خاورمیانه و شمال آفریقا، فاقد رهبری بود. آنوقت دیگر کسی نبود که دَم از بازگشت به دوران امام بزند و دیگر کسی نبود که وقتی رژیم ضربه خورده تلو تلوخوران عربده می کشید، مردم را از این عربده ها بترساند و اطّلاعیّه صادر کند که در خانه ها بمانید تا از نظر مالی و جانی آسیب نبینید. آخر در این بیش از سی سالی که از عمر نکبت بار این رژیم می گذرد، کِی و چه موقع ملّت ایران امنیّت جانی و مالی داشته اند که حالا آنهم در این شرایط استثنایی به خطر افتاده باشد؟! لباس رهبری جنبش واقعا به تن آقایان زار می زد و همین ناهمگونی کار را به جایی کشانید که حتّی در روز بیست و دوّم خرداد هم کسی نتوانست کاری به پیش ببرد و هنر مبارزان فقط خلاصه شده بود به چند تایی فیلم از قدرتنمایی نیروهای سرکوبگر رژیم در خیابانهای تهران!.
بد نیست به عملکرد مشاوران خارجه نشین آقایان موسوی و کرّوبی هم نگاهی بیندازیم. ظاهرا هر کدام از این مشاورالدّوله ها ساز خودش را کوک کرده و حاضر هم نیستند محض رضای خدا و منافع ایران و مردمش هم کمی با هم کنار بیایند و هماهنگ عمل کنند. آقای امیر اردشیر خان ارجمند که مشاور آقای موسوی معرفی شده در اطّلاعیّه ای که از چندی پیش برای تظاهرات دیروز داده بود متذکّر شده بود که راهپیمایی در سکوت کامل برگزار شود!! و آقای واحدی درخواست راهپیمایی توأم با شعارهای معترضانه داده بود. در این میان هم می مانند ملّتی سردرگم که نمی دانند بالاخره باید شعار بدهند یا نباید شعار بدهند. استفاده بهینه از این ندانم کاریها را هم رژیم خون آشام ولایت فقیه تا به حال برده و هنوز هم دارد می برد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر