درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

سه‌شنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۹

دوباره شهر لرزید!

دوباره شهر لرزید. در زیر گامهای زن و مرد و پیر و جوان. در این مدّت مگر کم زده بودند و کم بسته بودند؟! مگر تا همین چند روز پیش یک لحظه و یک آن از حلق آویز کردن و کشتن، کوتاه آمده بودند؟! مگر در هتاکی و بی شرمی و بی شرفی، کم گذاشته بودند؟! مگر حکم های سنگین را در بیدادگاههای فرمایشی یکی دو دقیقه یی کم صادر کرده بودند؟! با همه اینها دوباره شهر لرزید. نمی دانم با چه زبان و با چه بیانی باید این از این مردم گفت و نوشت. وصف اینهمه شهامت و شجاعت و غیرت، آنهم در مصاف با گرگهای هار ولایت سفیه، کار آسانی نیست.

تظاهرات دیروز بیست و پنجم بهمن در حالی اتّفاق افتاد که دشمن بارها و بارها از طرق مختلف از جمله رسانه های دولتی جنبش مردم ایران را به خیال خودش سر بریده بود و دفن کرده بود. دیروز خروش دوبارۀ جوانهای آن مرز و بوم پرده های خوش خیالی جنایتکاران با عمامه و بی عمامه را از هم درید و مردم با بازگشت دوباره و پیروزمندانه به خیابانها به سید علی و شرکاء فاسدش پیام دادند که این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست.

درست است که ملّت به نام حمایت از مردم مصر و تونس قدم به خیابانها گذاشته بودند امّا اشتباه است اگر کسی بگوید و یا تصوّر کند که مردم ما از آن مردم درس گرفته اند. فقط می توان گفت که تاثیر پذیرفته اند و نیرو و انرژی تازه ای یافته اند. یک نگاه کوچک به تاریخ صد سالۀ اخیر شاهد ماجراست که در این منطقۀ دیکتاتورخیز هیچ ملّتی به اندازۀ ملّت ما عشق و شور رهایی در دل و در سر نداشته است. حتّی رهبر فقید مصر جمال عبدالنّاصر نیز زمانی که پرچم ملّی کردن کانال سوئز را برافراشت، اعلام کرد که ما سر قالیی را که مصدق در ایران تکاند، گرفتیم و تکاندیم.

یک نکتۀ دیگر هم اینکه در هیچکدام از قیامهایی که اینروزها جریان دارد، حضور زنان به اندازه حضور مستمر و شجاعانۀ زنان میهنمان برجسته و تعیین کننده نبوده است. به اینها اگر رذالت مزدوران لباس شخصی و وزارت اطّلاعاتی ها و بازجوها را هم اضافه کنیم، آنگاه بهتر در خواهیم یافت که زنان پیشتاز ایران با پذیرش چه ریسکهایی قدم به خیابانها گذارده اند.

درمجموع این مردم همیشه پیشتاز مبارزات آزادیخواهی در منطقه بوده اند. هر جا که لازم بوده بی محابا به میدان شتافته اند و از بذل جان و مال هم ذرّه ای کوتاهی نکرده اند. اگر هنوز موفق نشده اند دلایل عدیده ای دارد که صاحبنظران و متخصصان و محققان امر باید به آن بپردازند.

ولایت عظمای سفیه و پاسداران و لباس شخصی های وحشی و درنده خویش شاید حالا بهتر از همیشه با عقلهای ناقصشان درک کنند که با زدن و بستن و شکنجه و کشتار، آبی برایشان گرم نخواهد شد. ماشین اعدام این جنایتکاران تا همین پریروز یک لحظه از ریختن خون باز نایستاده بود تا شاید بشود با ایجاد جوّ رعب و وحشت ملّت را به عقب راند و دوباره بر سرش زد و حکومت کرد. امّا جواب جانانۀ مردم در بیست و پنجم بهمن ماه، به این جماعت فهماند که این آتش هرگز سرد نشده و خاموش شدنی نخواهد بود.

نسل جوان ایران با عبور از میدان رزم خیابانی در سال گذشته و پرداخت چندین و چند بارۀ بهای آزادی با پذیرش زندان و شکنجه و اعدام، جادۀ منتهی به پیروزی را کاملا صاف کرده و نشان داده که هیچ چاله و دست اندازی در این مسیر او را ناامید و سرخورده نخواهد کرد. چشم انداز براندازی رژیم جهل و جنایت اینک بیش از هر زمان دیگر طیّ سی سال گذشته، روشن و امیدوار کننده است.

هیچ نظری موجود نیست: