درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

چهارشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۹

مرضیه ومقولۀ هنر برای هنر(قسمت آخر)

برای اینکه بهتر متوجّه شویم چه حرکتی در جهت رژیم است و کدامین حرکت آتش به عبا و عمّامه آنها می اندازد بهترین معیار عمل و عکس العمل خود آخوندها در قبال اتفاقات و حوادث جاری است. هیچکس بهتر از خود سرکردگان رژیم نمی تواند به ما نشان دهد که یک عمل تا چه حدّ در مسیر و بر وفق مراد آنها بوده و یا برعکس.

کمی به عقب برگردیم و زوزه های رژیم و پس از آن دستگیری دختر خانم مرضیّه و مصادرۀ اموالش را مرور کنیم. ضربه چنان گیج کننده و کاری بود که ملّاها به ناچار برای مقابله با کنسرتهای با شکوه بانوی موسیقی، درب خانۀ رقیب سابق او یعنی دلکش را کوبیدند و شتاب زده زیر بغلش عصا گذاشته و راهی خارج از کشورش کردند و بلندگوی معلوم الحال استعمار، بی بی سی نیز برای بازتاب آن البته مثل همیشه در خدمت آخوندها کم نگذاشت. امّا نتیجه ای نداشت و ستارۀ بی بدیل و بی مثل و مانند ملّت ایران، دست نیافتنی تر از آن بود که خدشه یی بر درخشش بی نظیرش پس از پانزده سال سکوت معترضانه وارد آید. بعد از آن هم دیدیم و دیدید که وقتی مرضیّه با سر دادن نوای آسمانی اذان، سیلی محکمی بر گوش انحصارطلبان پر مدّعا و دروغگوی دین زد، باز چگونه بر آشفتند و جیغهای سرسام آور سر دادند و کف بر لب آورده سر بر دیوار کوبیدند.

به همۀ اینها هم اگر پوشیدن لباس ارتش آزادی و سر دادن نغمۀ جاودانۀ مرگ ظالمان آنهم نه در یک سالن سرپوشیده، که برفراز تانکهای غول پیکر بیفرائیم، بیش از پیش به زخم کاری خنجری که مرضیّه در قلب آخوندها نشاند، پی خواهیم برد.

پس هر حرکتی را قبل از هر گونه تحلیل و تفسیر سیاسی می توان از ناحیه عمل و عکس العمل رژیم مورد بحث و بررسی قرار داد و به میزان کارآیی و اهمیّـت و تأثیر آن پی برد. این قضیّه به نظر من در مورد اشرف و رزمندگان مستقر در آنجا هم صدق می کند. فارغ از هر گونه تفسیر و تحلیل سیاسی و به دور از هر بحث و استدلال که ادامه استقرار رزمندگان در اشرف را توجیه کند، می توان فقط و فقط به عکس العملهای هیستریک و زبونانه رژیم نگاهی انداخت. آنهم رژیمی که در منطقه دارای یکی از بزرگترین زرّادخانه های سلاح های کشتار جمعی است. دست در خون مردم بیگناه عراق دارد و خودش را نیمچه ابرقدرتی در منطقه می داند امّآ حضور سه هزار زن و مرد پیر و جوانِ غیر مسلّح و آنهم در حصر و حصار را تاب نمی آورد. بیان آنچه که در این چند سال به هدف برچیدن و جمع کردن اشرف انجام داده، از حوصلۀ این بحث خارج است امّا کمترین چیزی که در این مورد می توان گفت این است که اشرف خاری در چشم حکومت ولایت فقیه است. بیرون کشیدن این خار از چشم این جماعت سفّاک و ستم پیشه برای هر کس که ادّعای مخالفت و مبارزه با رژیم را یدک می کشد، شایسته و جایز نیست....

مرضیّه نماد و سمبل هنرمند ایرانی ست. چرا که در سخت ترین شرایط تمام پلها را پشت سر خراب کرد و قدم در راه بی برگشت گذاشت. نه به خاطر یک سازمان یا یک فرد خاص که بخاطر مردم ستم زدۀ میهنش.

در سرزمینی که بر روی منابع سرشار نفت و گاز بنا شده، فقر بیداد می کند. اعتیاد جوانانش را به مرگ تدریجی از میان بر می دارد. ناموس مردمش را به غارت برده اند. هر اعتراضی در نطفه خفه می شود. فضای خفقان آور بوی مرگ می دهد. شکنجه و اعدام و حلق آویز و تجاوز، به عادت روزمره تبدیل شده، یک هنرمند اصیل نمی تواند بگوید که با سیاست کاری ندارم. نمی تواند شانه خالی کند و درد جامعه اش را فریاد نکند. نمی تواند اگر ذرّه ای از شرف و انسانیّت بو برده باشد، قاتل خلقش را در آغوش بگیرد و به او آی لاو یو بگوید!

بزرگترین هنر یک هنرمند این است که در سیاهترین دوران دِین خود را نسبت به مردمی که حمایتش کردند و بر جایگاه والای یک هنرمند نشاندنش، ادا کند و از همان هنر سلاحی بسازد و به نبرد با سفّاکترین دیکتاتورها و دیکتاتوری ها و دشمنان مردمش برخیزد. مرضیّه ما از این جنس بود. تمام توان و هستی اش را همراه با بیش از نیم قرن اعتبار برداشت و آمد تا دِین خود را نسبت به خلق محرومش ادا کند. آمد تا دردها را فریاد کند. آمد تا از حیثیّت هنرمند ایرانی در مصاف با اهریمنان هنرستیز جانانه دفاع کند. آمد تا فردای تاریخ ایران گواهی دهد که از خیل هنرمندان زنی برخاست با گیسوانی سپید و عزمی جزم و با نوای آسمانی خویش بر ارتجاع سیاه دوران شورید و قلب سیاهش را هدف قرار داد. اینگونه بود که مرضیّه گُل بود به سبزه نیز آراسته شد.

حالا باز هم بگویید و بگویند که مرضیّه نباید سیاسی می شد. باز هم سبیلها تاب بدهند و بحث روشنفکری هنر برای هنر راه بیندازند. فردای ایران آزاد جایگاه واقعی مرضیّه را به همگان نشان خواهد داد. مردم قدرشناس ایران سره را از ناسره و نیک را از بد، از هر روشنفکرنمای متظاهر بهتر تشخیص می دهند.

مرضیّه ها هرگز فراموش نخواهند شد چرا که آنچنان در قلب و دل و جان مردم تشنۀ آزادی نفوذ کرده اند که صدا و پیامشان تا گردش جهان و دور آسمان به پاست، در گوش جان شیفتگان راه آزادی طنین انداز خواهد بود.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق.......... ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما

هیچ نظری موجود نیست: