در چشم محققان چه زیبا و چه زشت*** منزلگه عاشقان چه دوزخ چه بهشت*** پوشیدن بیدلان چه اطلس چه پلاس*** زیر سر عاشقان چه بالین و چه خشت
درباره من
- میم. سروش
- به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
سهشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۹
واقعیّیت یا شایعه؟! قسمت اوّل
پس از یک وقفۀ تقریبا یکساله که تمامی خبرها و نظرها در مورد حمله نظامی به ایران یا خیلی کمرنگ و یا حتّی متوقف شده بود، مدّتی است که انتشار اینگونه اخبار در ابعاد وسیع همراه با تحلیلهای منابع مختلف آغاز شده است و بعضی حتّی تا آنجا پیش رفته اند که زمان حمله نظامی را هم ماه میلادی اکتبر ( ماه آینده ) تخمین زده اند.
اینبار امّا آش به حدّی شور است که فیدل کاسترو رهبر نسبتا سابق کوبا که مدّتها بعلت بیماری از صحنه سیاست دور بود، در عرض چند روز و طیّ دو سخنرانی نسبت به حمله نظامی به ایران هشدار داد و گفت در صورت شروع جنگ، درگیری به ایران و منطقۀ خاورمیانه ختم نخواهد شد و آتش آن در ابعاد وسیع دامن جامعۀ جهانی را خواهد گرفت.
همین چند روز پیش امریکائیها طیّ مراسمی در سالگرد کشته شدگان یازده سپتامبر، یاد قربانیان را گرامی داشتند. حادثه یی مشکوک که پس از آن برای امپریالیسم قَدَر قدرت موقعیّتی طلایی ایجاد نمود تا به آسانی در قبال هر برج فرو ریخته تجارت جهانی در منهتن نیویورک، یک کشور را در جیب مبارک بگذارد و بر کسی پوشیده نیست که تسلّط به افغانستان و سپس عراق، پیامد فروریختن برجهای دوقلوی تجارت جهانی بود. ناگفته هم پیداست که این لقمه ها هر چند سریع و تقریبا بی درد سر از گلوی گشاد ارباب متمدّن جهان پائین رفتند امّا گذشت زمان نشان داد که هضم آنها کار ساده یی نیست و اثرات سوءهاضمه مدّتهاست که پدیدار گشته و صاحبان زر و زور را درمانده و مستاصل نموده است. کشتار هر روزه مردم بیگناه کوچه و بازار و نیروهای طرفین متخاصم مبیّن این نکته است که آمریکائیها و هم پیمانانشان در طیّ سالیان سلطه، هنوز امّا نتوانسته اند فارغ و آسوده کناری نشسته و آنجه فرو داده اند را در آرامش نشخوار کنند.
با این اوصاف این سؤال مطرح است که آیا آنها واقعا تحت چنین شرایطی، خیال حمله به ایران را هم در سر می پرورانند؟! آیا آنها می توانند همزمان در سه جبهه وارد جنگ شده و جان به سلامت به در برند؟ آنهم وقتی که هنوز با آنهمه لشکر کشی و کشاندن پای دُم و دنبالچه های کانادایی، استرالیایی و اروپاییشان به میدان جنگ، عراق که پیشکش هنوز از عهدۀ طالبان عقب مانده از زمان و آواره در کوه و درّه هم برنیامده اند. البته با ساختن و پرداختن لولویی به نام جمهوری اسلامی تا همین حالا تمامی کشورهای حوزه خلیج فارس را بدون شلیک یک گلوله تصرّف کرده اند، دوشیده اند و به بهانۀ حمایت از آنها در مقابل ایران، در خاکشان پایگاههای نظامی دایر کرده اند. ناوهاشان را گله وار به منطقه اعزام نموده اند. قراردادهای کلان نظامی منعقد نموده اند که یک نمونه اش همین هفته پیش یک قلم شصت میلیارد دلار بود که با عربستان سعودی به امضاء رسید و گفته شد که بزرگترین قرارداد تسلیحاتی در تاریخ دو کشور بوده است. در این راستا و در جهت جلب حمایت دولت وحشی و هار اسرائیل مدرنترین هواپیماها را در اختیار آنها قرار داده تا نسبت به تحویل شصت میلیارد جنگ افزار به عربستان سعودی، اعتراض نکنند.
حمله به ایران امّا به سادگی حمله به عراق و افغانستان نخواهد بود. دست اندرکاران نظامی و سیاسی به خوبی از این موضوع آگاهند. وسعت طول و عرض جغرافیایی ایران و ارتش و سپاه و بسیجی که تجربۀ هشت سال جنگ را دارند و تفاوت کمّی و کیفی سلاحهای سازمانی این نیروها، هرگز قابل مقایسه با همسایه جنوبی و شرقی اش نیست. در یک نبرد فرضی هوایی، البته ایران حرفی برای گفتن نخواهد داشت امّا اگر این جنگ بر روی زمین و رودررو انجام بگیرد آنوقت صورت مسئله کاملا متفاوت خواهد بود. بنابراین استراتژی یک حملۀ فرضی، بر بمبارانهای هوایی در ابعاد وسیع همراه با شلّیک موشکها از ناوها و زیردریایی های مستقر در خلیج فارس خواهد بود که بسیار نابود کننده و ویرانگر به قصد فلج کردن تمامی سیستمهای دفاعی و هجومی و فرماندهی صورت خواهد گرفت.
فرودگاهها، پادگانهای نظامی، راه ها و جاده ها و پلهای ارتباطی و صد البته تمامی محلهای مشکوک به غنی سازی اورانیوم در صدر فهرست قرار خواهند گرفت. تحریمهای فزاینده و فراگیر را هم که به این فاجعه بیفزائیم، آنگه به ابعاد خوابی که نه صرفا برای حکومت آخوندی، بلکه برای ایران دیده اند، بیشتر و بهتر پی خواهیم برد.
رژیم چه خواهد کرد؟!
طبق معمول آنها هیچ دغدغه ای نسبت به جان مردم و خسارات وارده بر جسم و جان و روح و مالشان نخواهند داشت. اینرا طیّ سالیان حکومت ننگینشان هر روز به اثبات رسانده اند. دغدغۀ اول آنها حتما این خواهد بود که در صورت وقوع حمله ، آمادگی خود را برای سرکوب مردمی که جانشان به لب رسیده و مترصّد فرصتند، حفظ نمایند. از نظر آنها همینکه بتوانند بر امواج اولیّه خروش احتمالی مردم فائق شوند، پیروزی بزرگی خواهد بود. پس عملیّات درون مرزی آنها نه بر ضدّ دشمن بیگانه که ملّت ایران را هدف قرار خواهد داد. یعنی مردم ایران از یک طرف زیر باران موشکها و بمبارانهای بیگانه قرار خواهند گرفت و از طرف دیگر هم باید با نیروهای هار ولایت در کوچه و خیابان دست و پنجه نرم کنند.
پاسخگویی و عکس العمل رژیم در خارج از مرزهای ایران یا همان عملیّات برون مرزی، بستگی به عوامل زیادی خواهد داشت. اسرائیل بی شک مورد حمله موشکی قرار خواهد گرفت. بعضی از شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس نیز که نقش تدارکاتچی را برای دشمن ایفا کرده اند بی پاسخ نخواهند ماند. امّا ابعاد اینگونه حملات بستگی به سالم ماندن یا نابود شدن انبارهای موشکی و سایتها و سکوهای پرتاب و همچنین نوع عملکرد سپرهای دفاعی نیروهای مهاجم خواهد داشت. همان سپرهای معروف به پاتریوت که اینروزها با هیاهو و تبلیغات مشغول فروش و نصب آنها در کشورهای عربی هستند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر