از غار برون گشت و در آمد ز کُنام
بر ریش کشیده دستی آن فِسقِ تمام
با دیدن امواج موافق، برخاست
پارو زده بر دجلۀ خون، گشت امام
لعنت
با خون چو وضو کرد خمینی سرمست
فرمود که ویران شود هر آنچه که هست
لعنت به مرام زشت و ناپاکش باد
نان خورد ز سفره و نمکدان بشکست
فوارۀ خون
احرام چو بست و کینه را نیّت کرد
عدلیّه به فوارۀ خون زینت کرد
بر دار کشید مرد و زن را یکسان
اسلام چنین، به بیضه تقویت کرد
بر ریش کشیده دستی آن فِسقِ تمام
با دیدن امواج موافق، برخاست
پارو زده بر دجلۀ خون، گشت امام
لعنت
با خون چو وضو کرد خمینی سرمست
فرمود که ویران شود هر آنچه که هست
لعنت به مرام زشت و ناپاکش باد
نان خورد ز سفره و نمکدان بشکست
فوارۀ خون
احرام چو بست و کینه را نیّت کرد
عدلیّه به فوارۀ خون زینت کرد
بر دار کشید مرد و زن را یکسان
اسلام چنین، به بیضه تقویت کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر