درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

پنجشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۸۹

آزادی اَر از رَه رسد



فارغ ز هر جور و ستم، میهن چه زیبا می شود
چون نور چشم عاشقان، محبوب دلها می شود

آن رود و کوه و چشمه ها، آن قلّه های سرفراز
در پیش چشم دلبران، ناز و فریبا می شود

شبهای زیبایش همه، سرشار نور اختران
مهتاب می تابد عجب، در شهر غوغا می شود

آزادی اَر از رَه رسد، سرشار، شور زندگی
یکبار دیگر این وطن، از نو شکوفا می شود

گویی که زنده می شود، هر آنچه* اینها کُشته اند
هم در زمین هم آسمان، کار مسیحا می شود

نقش ضمیر عاشقان، پیدا شود در آینه
انسان چو موجودی رها، تفسیر و معنا می شود

شیخ پلید رو سیه، درمانده در تقصیر خود
مشتش چنان وا می شود، بیچاره رسوا می شود

علم و شعور و فهم و عقل، گر بر وطن حاکم شود
آنگه ببین ایران من، سرمشق دنیا می شود


مردان، زنان باهنر، سازند ایرانی دگر
در عرصۀ علم و ادب، تکتاز و بیتا می شود

می گردد این میهن رها، از قید و بند ظالمان
محو از درون سینه ها، آه و دریغا می شود.

*<هرآنچه> معنی وسیعتری دارد چون این خون آشامان عمّامه به سر، فقط انسان را نکشته اند بلکه اینها زیبایی، عشق، انسانیّت و معرفت را نیز به مسلخ برده اند.

هیچ نظری موجود نیست: