درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

یکشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۸

اینگونه آفرینش با تو آغاز شد

هشت مارس روز جهانی زن بر تمام زنان این کرۀ خاکی، بخصوص زنان ستم کشیده ایران و بویژه زنان مبارز و دلاور میهنم، فرخنده، خجسته و مبارکباد. تقدیم به تمامی نداها و ترانه های ایران زمین.
جهان زیبا شد
وقتی که عشق و عاطفه و احساس
و لطافت و زیبایی
در قالب پیکر تو، پا به عرصۀ هستی نهاد
و تو در کِسوت مادر، همسر و خواهر
غمخوار و همدم و هم زبان مردان شدی
اینگونه آفرینش با تو آغاز شد

برای آدم ، بی تو بهشتِ خدا جهنّم غیرقابل تحمّل بود
و زمین، با تو و در کنار تو
بهشتی تر از بهشت می نمود
انسان در دامان تو آغاز شد
و فرزندانِ برخاسته از دامانِ تو
تبدیل به مردانی شدند
که با اشارتی زمین را به تسخیر خود در آوردند

سهم تو امّا در این میان
جز اندکی نبود
از آن عظمتی که به مردان و پسران خویش
ارزانی داشته بودی

زنده به گورت کردند
آندم که معصومتر از تمامی قِدّیسان زمان خود بودی
نَرینه های کَف بر لب
به تازیانه های تعصّب و غیرت و مردانگی!
تن سراپا شور و احساست را
از هم دریدند
چادر سیاه بندگی و بردگی بر سرت کشاندند
و تبدیلت کردند به کالایی که در تملّک زورگویان بود
گاه به بازارت می بردند و به ناچیزی می فروختندت
یا با اندکی، معاوضه ات می کردند
و گاه جان شیرینت را به بهانه ای سخیف و رسوا
از تن زخمی و رنجورت، جدا می کردند
و زمین در حیرت از بار اندوه و غم و رنجی که بر دوش می کشی
به خاطر می آوَرَد آغازین روزهای حیات انسان را

آندم که آدم با تکیّه بر تو و عشق آسمانی ات
تن به تقدیر داده بود و در کنار تو
زمین را بر آسمان ها ترجیح می داد

تاریخ شهادت می دهد که شاهان
با چشمان حریص خود
در وجود بی مثال تو، بازیچه ای می دیدند
و شیخان با چشمان هرزه و هیز خویش
و شکمهای برآمده شان
تو را تنها برای آشپزخانه و تولید مثل می خواستند

دریغا و درد که هیچگاه و هیچکس
تو را از آغازین روزهای آفرینش
آنگونه که هستی، نشناخته است
و هرگز آنگونه که شایسته و بایسته ای
به ستایشت زبان نگشوده اند

با اینهمه امّا
با اینهمه امّا
ایستاده ای همچنان در گذرگاه تاریخ
سبز، سرفراز و استوار
خالی از کینه های مَرد گونه!
تاریخ با آنهمه عظمتش
از تو درسها آموخته و زمین می داند
بی وجود تو، زندگی انسان معنا و مفهومی نداشت
و خالق هستی می داند که تو سرانجام
اگر حتّی، یک لحظه و یک لحظه
به پایان حیات این کرۀ خاکی باقی مانده باشد
شکوه و عظمت و زیباییِ زن بودن را
به مردانِ مغرورِ از خود راضی، نشان خواهی داد


آفرینش با تو آغاز شد
و تکامل انسان بی وجود تو
هرگز راه به سر منزل مقصود نخواهد برد.



۱ نظر:

Manouchehr گفت...

سلام هادی جان
شعر پر محتوا،سنګین و زیبای است