مُردارهای هزاران کفتارِ پیر
بر آمده از قعر مُردابها
در تناسخی دوباره، جسمی تازه یافتند
و ارواح خبیث ترین جانیانِ تبهکار تاریخ
در کالبدِ تازه دمیدند
آنگاه از پیچ در پیچ هزارتوی غارهای تاریک و نمناک
افکار پوسیدۀ ارتجاع
به ترکیب نامبارک جسم و روح پیوست
و خمینی پا به عرصه نهاد
زآن پس آرامش از میهن ما رخت بر بست
و نونهالِ آزادی
لگدکوبِ سُمّ دیوان و ددان نعلین پوش گردید
عقل و فهم و زیبایی، منسوخ شد
صاحبان لبخند، سر از دایرۀ نهی از منکر در آوردند
و عاشقان، پس از تعزیر
اناالحق گویان بر سرِ دارها رقصیدند
خونِ گرم و ملتهب انسان، از فواره های جنون
به سمت آسمان فوران کرد
خورشید دیگر نتابید و ماه،
چونان قرص نانی سوخته، چسبیده بر تنور تیرۀ آسمان
نظاره گر حکومت شب شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر