درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۷

من آنم که در پای خوکان نریزم مر این قیمتی دُرّ لفظ دَری را


نیما می گوید: شاعران چشم جهانند. این جمله کوتاه سرشار از معنا و مفهوم است. البتّه ناگفته پیداست منظور نیما این نبوده و نمی تواند باشد که هر کس شعر یا شعرگونه ای سرود یا نوشت، مصداق این تعریف است. به قول حافظ شیراز:
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است ..........عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است
در تاریخ ادبیّات ایران به شاعرانی بر می خوریم که شعرشان در حد و نهایت زیبایی و روانی است امّا تمام طبع و استعداد خداوندی را به کار گرفته اند تا مدح شاه و سلطان و وزیر و صاحب منصبان را بگویند و از صله و جیره و مواجب آنها برخوردار گردند. در واقع از شعر خود پلی ساخته اند تا از طریق آن به مال و منال و جاه و مقامی دست یابند.
امّا در مقابل اینان شاعرانی نیز داریم مثل ناصر خسرو قبادیانی یک لا قبا که حاضر نیست به هیچ قیمتی، گرانبها لفظ دری را به پای آنان که خوکان می نامدشان، بریزد.
حتما شما هم کم و بیش شاهد بوده اید که گاه و بیگاه سید علی روضه خوان مجلس تعزیه راه می اندازد و تعدادی از اطراف و اکناف گرداگرد این دیکتاتور جنایتکار حلقه می زنند و شعر می خوانند. صحنه ای بسیار تهوّع آور که باعث تاسف نیز هست. چرا که جماعتی که باید با زبان شیوای شعر از دردها و درمانها سخن براند و از قلم سلاحی بسازد و قلبهای سیاه پلیدان را هدف بگیرد و بینایی و روشنایی به جامعه خود تزریق کند، در محضر دیکتاتور، به ابتذال کشیده می شود و از مسیولیّت تاریخی و اجتماعی خویش غافل می ماند و خاک در چشم خلایق می پاشد.
این یک جنایت ادبی است که با هیچ عقل و منطقی جور در نمی آید و بالطّبع بادمجان دور قاب چینهای آن هم در شمار جنایتکاران ادبی قرار می گیرند. ساحت شعر و بطور کلّی ادبیّات، آنهم شعر و ادبیّاتی که از امثال حافظ و مولانا و فردوسی و سعدی و فروغ و شاملو و نادرپور، مایه و سرچشمه گرفته، مقدّستر از آن است که در دربار و بارگاه ولایت مطلقه فقیه، نامی از آن برده شود. امّا دیکتاتورها بنا به دلایل فراوان که یکی از آنها بَزَک کردن چهرۀ جنایتکارشان است، نه فقط به شعر و ادبیّات، که در مجموع به ارایه نمایشی از هنر نیاز دارند. تنها فرومایگان و خودفروختگانند که در آسیاب این جانیان بالفطره پست، آب می ریزند و به ملّت تحت ظلم وستم پشت می کنند. این موجودات اگر علّامۀ دهر نیز باشند، به علّت رویگردانی از توده های محروم و رنج کشیده و حلقه زدن دور جنایتکارترین جنایتکارانِ تاریخ، مطرود و منفور جامعه می باشند.
به نظر شما اگر امروز ناصر خسرو شاهد این صحنه های مبتذل شعر خوانی در دربار ولی فقیه بود، درمورد این باصطلاح شاعران چه نظری داشت؟

هیچ نظری موجود نیست: