درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دوشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۴

«عقب نشینی تا سقوط»


سرانجام ماراتن گفتگوها و جلسات مکرر در مکرر پنج بعلاوه یک با یک تفاهم نامه به کار خود پایان داد و ظریف و دارو دسته به خانه برگشتند تا خود را مهیای امضای توافق نامه طی ماه های آینده بنمایند.
حالا می شود دقیقا مثل یک بازی فوتبال بعد از نود دقیقه به آنالیز آنچه که روی داده است و نتایج حاصل از آن پرداخت و با سبک سنگین کردن داده ها و نگرفته ها دریافت که نتیجه نهایی این مذاکرات چه بوده است.
فراموش نکرده ایم که از آغازین روزهای شروع مذاکره، روحانی و تیم اعزامی اش صحبت از «برد-برد» می کردند و به قول معروف می خواستند اینگونه در افکار عمومی جا بیندازند که برای باخت نمی روند و می خواهند کاری کنند که «نه سیخ بسوزد و نه کباب». امروز کاملا مشخص است که رویای شیرین «برد-برد» تبدیل به کابوسی شده است که اثرات آن از همین حالا از درون رژیم نمایان شده است. بعنوان مثال:
 حسین نقوی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به خبرگزاری تسنیم گفته است: مجلس ایران توافقی را که در آن به لغو کامل و یکجای تحریم ها تاکید نشده باشد، به رسمیت نخواهد شناخت.
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم به همان خبرگزاری گفته است: آمریکا در بیانیه لوزان به تمام خواسته های خود در مذاکرات هسته ای رسید اما ایران به خواسته اصلی خود که لغو کامل تحریمها بود، نرسیده است.
یکی از مسئولان کیهان بیانیه لوزان را به «نوزاد مرده لوزان» تشبیه کرده است.
یک روحانی نزدیک به سازمان بسیج هم نوشته است: آقای جلیلی هم می توانست اینها را تعطیل کند و همین امتیازات را بگیرد. (البته کدام امتیاز منظور این آخوند بسیجی بوده مشخص نیست).
یکی از عوامل رژیم هم به طنز از قالیباف شهردار تهران نقل قول کرده که سایت فردو تا بیست فروردین  برای استراحت و تفریح مردم آماده می شود.
تشبیه مفاد این بیانیه به قرارداد «ترکمنچای» و به کار بردن تعبیر «لوزان چای» نیز از دیگر نشانه های نارضایتی عوامل خود رژیم در داخل ایران می باشد.
حسین شریعمتداری هم در کیهان ولایت فقیه تیتر زده بود که: هسته ای رفت، تحریمها ماندند.
آنطرف قضیه نیز برخی ساده لوحان از تفاهم نامه لوزان بعنوان فصلی جدید برای ایران نام برده اند. بعضی بر این خیالند که با برطرف شدن تحریمها خرابه ای که از نکبت حکومت آخوندی برجای مانده است، یک شبه تبدیل به گلستان می شود.!
 از اینها باید سوال کرد که این حکومت نشات گرفته از پوسیده ترین افکار ارتجاعی در آن سالها که خبری  از تحریمها نبود و دلارهای نفتی از زمین و آسمان سرازیر بودند، چه گُلی به سر ایران و ایرانی زده است که حالا با برداشته شدن تحریمها و هزاران مشکل ریز و درشت بشود انتظار خیر و گشایش و گشوده شدن فصلی جدید داشت؟!
تازه طبق مفاد همین تفاهم نامه هم قرار نیست که تحریمها به سادگی آب خوردن کنار گذاشته شوند. آنگونه ساده که درهای هسته ای را کمی تا قسمتی گِل گرفته اند.
از اینها گذشته صدها میلیارد از ثروتهای ملی در مسیر دستیابی به بمب اتم توسط بازارهای سیاه قاچاق بلعیده شده اند. آیا کسی حاضر به پاسخگویی به ملت ایران هست؟ آیا کسی حاضر است بیلان هزینه های سنگین جهت رسیدن به اهداف شکست خوردۀ اتمی را طی سالیان گذشته منتشر نماید تا همگان بدانند و ببینند که اگر امروز مردم آن سرزمین در فقر و فلاکت به سر می برند، آمار فساد و فحشاء و دزدی و تبهکاری به بالاترین حد خود رسیده است و دین و دنیای ملت به فنا رفته است، حاصل همین ولخرجی های مملکت بر باد دِه، دزدی های نجومی و پرداختن صورتحسابهای صدور تروریسم به اقصی نقاط جهان بوده است؟! در اینصورت انگشت اتهام به سوی چه کسی نشانه خواهد رفت؟
 
اگر کسی فکر می کند که حل و فصل اختلافات بر سر موضوع هسته ای یا هر معضل دیگری با غربی ها باعث دور از جان، آدم شدن آخوندها می شود و آنها دست از سرکوب داخلی برخواهند داشت و فتیله های  خفقان را پائین خواهند کشید، سخت در اشتباه است. بیش از هزار اعدام درست زمانی اتفاق افتاده است که دولت اعتدال با دولتهای متمدن غربی سر یک میز نشسته بود. اینها هر وقت در مقابل خارجی ها بیشتر سر خم می کنند، در مقابل، اهرمهای سرکوب و فشار را در ایران تشدید می نمایند تا مبادا آن حقارت و کوتاه آمدنها، باعث سربلند کردن و قیام ملت در داخل بشود. فراموش نکرده ایم که خمینی پس از نوشیدن جام زهر، دست به یکی از دهشتناکترین کشتارها در تاریخ انسان زد.  
برای رژیمی که ایران و منطقه را به لبۀ پرتگاه نیستی کشانده است، هیچ «بردی» متصور نیست. اینها طی سالها هزاران میلیارد از ثروتهای ملی را صرف اهداف و امیال شوم و ضد انسانی خویش نموده اند و حالا با اردنگی ها و پس گردنی های «تحریم ها» مجبور به عقب نشینی شده، سر خم کرده اند و دستها را بالا برده اند.
سران کشورهای مذاکره کننده با آخوندها باید بدانند مفاد این بیانیه به معنای کشیدن «نیش مار» نیست. با اجرایی شدن احتمالی این تفاهم نامه در قالب یک توافقنامه، آنها فقط مقداری از سم مهلک این مار را از پیکرش خارج کرده اند. بی شک این موجود خطرناک می تواند در آینده و با مخفیکاری دوباره به تهیه و بازتولید سم از دست رفته بپردازد. برای کمک به حفظ امنیت جهانی از بیخ و بن برآوردن «نیش مار» الزامی است. کاری که تنها مردم و مقاومت خستگی ناپذیرشان از عهدۀ انجام آن برخواهند آمد.
سید علی روضه خوان چندی پیش طی یک اظهار نظر صریح با دو مرحله ای شدن توافق مخالفت کرده بود. حالا بر اساس همین تفاهم نامه نیم بند که پایه و اساسش را بر دو مرحله ای شدن توافقات گذاشته اند، تحریمها باقی مانده اند، جزئیات همچنان مبهمند، رژیم موظف است تغییراتی در روند کاربری راکتور اراک که سرمایه گذاریهای کلانی روی آن کرده بود، بوجود بیاورد. غنی سازی در فردو ممنوع شده است و برای فرمایشات مقام معظم مبنی بر «رسیدن به صد و نود هزار سو» تره هم خورد نکرده اند.
با اینهمه آیا مفاد همین بیانیه که با کلی ارفاق و چشم پوشی بسته شده، به معنای زدن یال و کوپال موجود خودبین و خودخواهی به نام ولایت فقیه نیست؟ آنهمه شعار و عربده کشی و سینه سپر کردن که ملت ایران تاکنون بهای گزافی برای آنها پرداخته است چه شد و به کجا رسید؟! به راستی که بر این مصیبت عظیم، مقام عظما اگر جان فشاند، هم رواست و هم مبارک مردم ایران و منطقه.
 
5 آپریل سال 2015 میلادی (16 فروردین 1394)
 
 
 
  


هیچ نظری موجود نیست: