درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دوشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۹۳

روحانی نگو، باقلوا بگو

 
رئیس جمهور داریم مثل لوز. اونقده شیرین که می شه جای باقلوا قالبش کرد. شک نکنید که به هلو می گه در نیا که من در اومدم. اصلا می شه درسته قورتش داد. بعدا یه عده از خدا بی خبر راه می افتن اینور اونور و پشت سرش حرفای ناجور می زنن. حالا از منظر شرع هیچ، عرف چی می شه پس؟
 رئیس جمهور احترام داره، عزّت داره. آخه کجا دیدین یا شنیدین که کسی رئیس جمهور یه ممکلت رو دست بندازه؟ مگه آقای روحانی گفتن چه زگیلی رو زبونتون می ندازه که  «شیخ فری، شیخ فری» می کنین؟! کجا دیدید که  به «کلید» رئیس جمهورشون اینقده گیر بدن و موجبات خنده باهاش فراهم کنن؟! از ما که گفتن بود حالا شما بزنید خودتونو «خسرالدنیا و الاخره» بکنین تا ببینم دیگه چی نصیبتون می شه؟
همین پریروز. به جان تک تک شما همین پریروز یه مصاحبه کرد که باید قابش بگیرن بفرستن کنار دست منشور کوروش. اونوقت ببینید کدومش بیشتر مورد توجه انظار جهانی قرار می گیره. آقا مصاحبه می گم، مصاحبه می شنوی. حالا ببینیم بازم کسی پیدا می شه به اعدام گیر بده؟ بازم کسی هست که هی چرتکه بندازه و آمار اعدام از زمان جلوس دکتر روحانی بر تخت صدارت رو هی بالا پائین کنه و بگه الان دارن بیشتر از زمان صدارت «معجزۀ قرن» اعدام می کنن؟
حاج آقا دکتر روحانی در مورد اعدامها  فرمودن: «یا قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب  کرده که متعلق به مردم است و ما مجری هستیم».
 روشن شد؟! دوزاریهای کجتون افتاد؟! دموکراسی ناب رو فهم می کنین؟ می خواد بگه بابا دست ما باشه به کشتن یه مگس هم راضی نیستیم. می خواد بگه از ما ماهتر تو کره ماه هم پیدا نمی شه. یعنی بنده خدا با اون لحن نمکینش می خواد بگه اعدام و حلق آویز کار خدا و مردمه. می خواد حالیتون کنه که منِ رئیس جمهور یا اون مقام معظم کاره ای نیستیم. مردم خودشون همدیگه رو اعدام می کنن خدا هم یه امضاء می زنه زیرش. می مونه الزامات کار از قبیل طناب و چوبۀ دار و اعزام جلاد و جراثقال مربوطه که ما هم فقط محض رضای خدا و فی سبیل الله بدون هیچ چشمداشت مادی جورشون می کنیم. دولت اعتدال رو حال می کنین؟ .
اگه فکر می کنین همۀ الطاف، مهر و محبت و بزرگواری دکتر تو همون مصاحبه به همین جا ختم می شه، یا غرض و مرض دارید یا اینکه کلی از مرحله پرتید. یا اینکه هردوش رو یکجا  با هم دارید. باور نمی کنید، به این قسمت عمیقا توجه کنید:
«وقتی کسی محکوم به اعدام باشد و بر اساس قانون پای چوبۀ دار رفته باشد، ما حق نداریم در بردن او به پای چوبۀ دار فحش دهیم».
  آقا اگر با خواندن جملۀ بالا اشک تو چشات جمع نشد، یه جای دلت مشکل داره. آخه چطور می شه اینهمه عطوفت و رافت و انسانیّت توی یه حکومت و رئیس جمهورش قلنبه شده باشه و من و توی خواننده، نتونیم درکش کنیم. نتونیم بفهمیمش؟!. آقا این داره می گه ببر اعدامش کن، اما فحش نده. مگه می شه؟! آخه کجای دنیا بدون فحش اعدام می کنن؟ کجای دنیا قبل از اعدام یه پس گردنی، مشتی، لگد ناقابلی چیزی به اعدامی نمی زنن؟ کجای دنیا اعدامی رو قبل از اعدام شلاق تعزیر هم نمی زنن؟!. اما این می گه آقا فحش نده به اعدامی.
 جهت اطلاع، هستن یه جاهایی تو دنیا که مشت و لگد و فحش و فضیحت و پس گردنی که هیچ، قبل از اعدام شکنجه هم می کنن. تجاوز هم می کنن. تازه بعد از اعدام هم چون نمی تونن دوباره اعدامی رو بزنن و بهش فحش بدن، می رن سنگ قبرشو زیر و رو می کنن. شاید حالا معنی  رحم و مروّت رو بفهمی. آقا بکشش ولی بهش فحش نده.
 اگه آینۀ دلت هنوز صاف و روشن باشه  می تونی درک کنی که اینهمه  رحم و رافت اسلامی فقط از حکومت اسلامی که رهبرش سید علی باشه و رئیس جمهورش دکتر شیخ حسن، بر می یاد. حالا باز هم گیر بده که چرا دارن اینهمه اعدام می کنن!. 

م. سروش
21 آپریل 2014 (اول اردیبهشت 1393)

هیچ نظری موجود نیست: