سالها چقدر سریع از راه می رسند و همدیگر را پشت
سر می گذارند و آثارشان را بر روی چهرۀ آدمها به جا می گذارند. یک سال پیش همین
وقتها، درست به اندازۀ یکسال جوانتر بودیم. البته بعضی وقتها بعضی سالها آثار صدساله بر روح و جسم آدمها برجا می گذارند و دور باد این سالهای سیاه و سخت از همۀ انسانها.
در هر صورت وقتی که عید و بهار دست در دست هم می
آیند، نمی شود زانوی غم در بغل گرفت و همچنان به گذشته و مصائب پیش رو فکر کرد.
عید دارد می آید تا با یک دوپینگ روحی قدری آرامش از دست رفته را باز یابیم و تاب
و توان فرسوده مان را صیقلی بزنیم و دوباره قد علم کنیم که تسلیم در مقابل سیل
حوادث و رویدادهای نازیبا و فشارهای طاقت فرسا، زندگان را تبدیل به مردگانی می کند
که تنها تفاوتشان با اهل قبور همان دَم و بازدم است و بس. شاعر که بیهوده نگفته است که: تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
شقایقها و لاله
ها و نرگسها در راهند و هیچ بهانه یی برای نشستن و درجا زدن باقی نمی ماند. وقتی
طبیعت اینچین پیروزمندانه از گذرگاه سخت و سرد زمستان عبور می کند و در جادۀ بهار
زیباترین شاهکار خویش و شگفت انگیزترین راز آفرینش را به نمایش می گذارد، زیباترین
کار این است که دوباره برخیزیم غبار از آینه ها بزدائیم، پنجره ها را به روی مهمان
عزیز یعنی بهار باز کنیم و غمها را به کناری بگذاریم که فصل، فصلِ آغاز شکوفه
هاست.
۱ نظر:
فصل آغاز شکوفه ها برشما دوست عزیز هنرمند هم مبارک باشد . به امید سالی نکوتر و پیروز تر برای شما و همه مردم ایران . نوروزتان پیروز
ارسال یک نظر