هر سال به آخرین چهارشنبه که نزدیک می شویم،
آخوندهای ریز و درشت دهانهای متعفّن خود را باز می کنند و بر علیه سنّت زیبای
ایرانی یعنی چهارشنبه سوری، گلوهایشان را جر می دهند. امّا هیهات! کو گوش شنوا به
این لاطائلاتِ سخیف و بی ارزش؟!
سرانجام زمستان خواهد رفت و روسیاهی اش به
آخوندهای جنایتکار و حامیان داخلی و خارجی شان خواهد ماند. در طول تاریخ هزاران
دشمن قسم خوردۀ ایران و ایرانی در خاک فرو رفته و نابود شده اند امّا سنّتهای
باستانی ما ایرانیان همچنان پابرجا و بدون خلل نسل به نسل منتقل شده و خواهند شد.
شیخک بی عاطفه
بر شب زده آتشِ سحر برپا کن
این شیخکِ بی عاطفه را رسوا کن
آتش تو بزن به ریش و هم ریشۀ او
با گرمی و نور، عشق را معنا کن.
شیخِ بیمار
این شیخ ز فرهنگ غنی بیزار است
بی ریشه و بی اصالت و مقدار است
از وحشت چارشنبه سوری الحق!
تب کرده و لرزیده، کنون بیمار است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر