ادامۀ درگیریها در دمشق و عدم توانایی دولت حاکم
نشان از سقوط قریب الوقوع و پایان سلطۀ خاندان اسد بر سوریّه دارد. گسترش حمایت
غرب و بخصوص امریکا از رزمندگان ارتش آزادی سوریّه نیز تأکیدی بر همین موضوع می
باشد. فروپاشی حکومت اسد البته موجب تحوّلات بسیاری در منطقه خواهد شد و این همان
نکته یی است که قیام در سوریّه را متمایز از سایر کشورهایی که صابون بهار عربی به
تنشان خورده می نماید.
در سطح منطقه رفتن بشار اسد به این معنا خواهد
بود که حزب الله لبنان یکی از اصلی ترین خطوط پشتیبانی خویش در منطقه را از دست
خواهد داد و هنگامی که در نظر بگیریم آخوندها در صورت درگیری نظامی احتمالی با
اسرائیل روی حزب الله حساب خاصّی باز کرده اند، آنگاه بهتر در خواهیم یافت که حفظ
بشار اسد برای رژیم آخوندها چقدر مهم و حیاتی به شمار می آید.
در ماههای پیش رو آخوندها با چالشهای فراوانی
روبه رو خواهند شد. تحریمها در همین مرحله های نخست باعث فشارهای زیادی شده است.
رژیم با وحشت از قیامهای مردم گرسنه و به جان آمده هر روز جری تر شده و بر سرکوب
و تعداد اعدامها افزوده است. آنچه که
باصطلاح انتخابات ریاست جمهوری نامیده می شود، حالا قوز بالای قوز شده و احمدی
نژادی که به زعم مقام معظم می بایست یک رئیس جمهور تو سری خورده و بله قربانگو
باشد، آنچنان شاخ و شانه هایی برای مقام رهبری می کشد که نگو و نپرس.
شواهد حاکی از آن است که دیکتاتورهای حاکم بر
ایران روزهای سیاه و سختی در پیش رو خواهند داشت. آنها از یکسو با از هم گسیختگی درون حاکمیّت پلید خودشان و از سوی دیگر با
مردمی مواجه هستند که تا لبریز شدن کاسۀ صبرشان، چیزی نمانده. در صحنه های منطقه
یی و بین المللی نیز با چالشهای عدیده یی از جمله سقوط قریب الوقوع بشار اسد و تحریمها و فشارهای آژانس بین المللی
اتمی مواجه اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر