درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

دوشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۹۰

اندر احوالات رأی دادن ممد چاخان

ممد چاخان باز هم حادثه ساز شد. در حالیکه از قبل اعلام کرده بود که اصلاح طلبها در انتخابات مجلس نهم شرکت نمی کنند، خودش روز رأی گیری پاشنۀ نعلین را کشید و با دور زدن دوروبریهایی که دل به او و فرمایشاتش خوش کرده بودند، رفت و به قول خودش به جمهوری اسلامی رأی داد.
بعضی ها این حرکتش را نپسندیدند و مثل محمّد نوریزاد گفتند که او دیگر حق ندارد از ما و جمع حرف بزند چون به صورت فردی اقدام کرده است. بعضی هم سعی کردند یکجوری این عمل سیّد اصلاحات را ماست مالی کنند و کلّی فلسفه بافی به خورد خلق الله دادند.
خود سیّد هم که استاد ماله کشی و این قبیل کارهاست، ناچار جهت توجیه دست به کار شده و فرمود:
اقدام من از منش و بینش سیاسی و فکری من و آنچه به آن باور دارم و پای بندم ریشه می گیرد. من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه داشت روزنه های اصلاح طلبی که آن را مهمترین و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دست یابی به آرمانهای اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت می دانم و نیز برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کرده ام........

حالا متوجّه شدیم چرا خاتمی برخلاف آنچه از قبل به زبان رانده بود، رفت و رأی داد. به گفتۀ خودش جهت نگاه داشت روزنه های اصلاح طلبی! تا آنجا که اطّلاع داریم بساط این اصلاح طلبی مدّتهاست که جمع شده و بادکنکش هم چنان جِر و واجِر شده است که صحبت از روزنه و سوراخ فقط می تواند از سر فریبکاری و دغل بازی نهادینه شده در گفتمانهای سید خندان به شمار آید. البته شاید هم ایشان به سبک و سیاق آخوندی مزاح فرموده اند.
بعدش هم که پای مردم را پیش کشیده، بخاطر رأی دادن منّت سر ملّت می گذارد و طلبکاری هم می کند و عنوان می کند که این کارش برای سربلندی کشور و دست یابی به آرمانهای اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت آنهم برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی بوده است.!!
این سیّد چاخان حتما قبل از تولیدات این خزعبلات چند پُرس مغز خر نوش جان کرده بوده و دور از جان شما بر این خیال بوده که دیگران هم مثل خودش بعله.... خوب خدا را شکر که سید پا پیش گذاشت و رأی داد تا هم کشور به سربلندی برسد هم حقوق مردمی که خود جانانه این افتضاحات را تحریم کردند حفظ کند و هم تهدیدهای درونی و بیرونی را یکتنه و دن کیشوت وار با یک عدد رأی ناقابل دود کند و بفرستد هوا.
یکی هم نیست به این چاخان سابق الدوله بگوید اگر رأی دادن اینهمه منافع و مزایا برای ملّت و مملکت داشت چرا تکی وارد شدی؟! گلّه یی همراه با سایر همفکران شرکت در افتضاحات را از پیش اعلام واقدام می کردید، اثرش زودتر نمایان می شد.
واقعیّت امر این است که این آخوند شارلاتان بندباز، از همان ابتداء در جلد رفیق دزد و شریک قافله، یک سر در آخور ملت و سر دیگر در توبرۀ ولایت داشت. از آنجائیکه در جریان قیام دست این جماعت برای همیشه رو شد و ملّت پی به معنای واقعی اصلاح طلب که همانا بزک کردن چهرۀ کریه عجوزه یی به نام حکومت اسلامی است بُرد، ایشان بعنوان یکی از سردمداران این شعبده بازی، مجبور است از این پس سرش را به هر سنگی بکوبد تا توبرۀ ولایت را از دست ندهد. اینطور می شود هم دل سید علی را به دست آورد و هم بر سر خلایق منّت گذاشت که رفتم و رأی دادم تا با یک فقره رأی معجزه گر هم از داخل و هم از بیرون امنیّتتان حفظ و حراست شود. به این می گویند کلّاشی آخوندی از نوع ممد چاخانی اش.

05 مارت سال 2012 میلادی

هیچ نظری موجود نیست: