درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

سه‌شنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۹۰

چشم انداز تازه جنگ در منطقه (قسمت اولّ)

ابرهای تیره و تار جنگی خانمانسوز اندک اندک افقهای صلح را در می نوردند و جغد جنگ پرواز شوم خود را آغاز می کند. اینها را شواهد و قرائنی می گویند که روز به روز قویتر و محکمتر می شوند. آرایش جنگی ناوهای آمریکائی و انگلیسی در خلیج فارس که بنا به گزارشها می توانند شاهد پیوستن ناوهای آلمانی و فرانسوی نیز باشند، فقط یکی از عواملی است که به تنهایی می تواند پیام و سیگنالهای فاجعه آمیزی برای وقوع جنگی وحشتناک در آینده یی نه چندان دور ارسال نماید.
جهانی که در آن زندگی می کنیم، دنیای سرمایه دارهای خودخواه و زیاده طلب و زالوصفت، سیاستمدارهای چاپلوس و بی عاطفه، دیکتاتورهای زورگو و مستبدی است که همۀ اینها با وجود تمامی اختلافاتشان همانند حلقه های زنجیر به یکدیگر وصل و متّصلند و به نوعی می شود گفت، لازم و ملزوم یکدیگرند. سرمایه داران کلان بدون وجود سیاستمدارهای قدرت طلب و البته نوکرمآّب نمی توانند سیاستهای اقتصادی شان را به پیش ببرند و در همین راستا، سیاستمداران نیز بدون کمکهای پشت پرده و امدادهای غیبی اربابان سرمایه دارشان، راه به جایی نخواهند برد. دیکتاتورهای ریز و درشت نیز بدون حمایتهای پنهان و آشکار این جماعت، هرگز قادر به ادامۀ حکومت نخواهند بود. البته بعضی وقتها موقعیّت ایجاب می کند که جای دیکتاتوری با دیکتاتور دیگر عوض شود. این ترفندها برای جلوگیری از انفجار غیر قابل مهار توده ها تا به حال بارها جواب داده و به دفعات تکرار هم شده است.

آمریکائیها که اینک لقب بزرگترین امپراطوری جهان را یدک می کشند، حتما بارها و به دفعات و به طرق و روشهای مختلف، علل زوال امپراطوریهای پیش از خود را مورد بحث و بررسی قرار داده و به تبع نتایج حاصله، جهت حفظ امپراطوری عریض و طویلشان، نسخه ها پیچیده ا ند و در یک کلام همه راههای ادامۀ سلطه بر زمین را مو به مو چک کرده اند. آنها می دانند که برای ماندن در قدرت، نیاز به ثروت دارند و ثروت را باید از هر منبع و هر کجا که باشد، به هر قیمتی به چنگ آورند و به اقتصاد خویش تزریق کنند. ثروت در واقع حکم خون برای بدن یک موجود زنده را برای پیکرۀ عظیم الجثّۀ ابَرقدرت جهان دارد.
در این راستا خاورمیانه خصوصا از دیرباز مورد توجّه قدرتهای استعماری بوده است. آنها با درایت و هوشیاری و با بازی دادن و سرکار گذاشتن ملّتهای این منطقۀ ثروتمند، دار و ندارشان را به غارت برده اند و هرگاه احتمال بروز توفان و قیام و شورش مردمی داده اند، با کمک دست نشاندگان خود به سرکوب دست زده و در نهایت دیکتاتوری را با دیکتاتور دیگر همراه با وعده های سر خرمن تعویض نموده اند.
تنشهای سیاسی و اقتصادی در سطح جهان مانند آنچه که اینروزها شاهد آن هستیم، جنگ از پیش اعلام نشده یی بین قدرتهای جهانی، جهت چنگ اندازی و مال خود کردن ثروتهای ملتهای محروم به راه انداخته است. جنگی که بنا به تجربه جنگهای اول و دوم جهانی قرار نیست باعث نابودی سرزمینهای خودی گردد. میدان جنگ، سرزمین کشورهایی ست که جرمشان موقعیّت جغرافیایی و یا دارا بودن منابع طبیعی و معدنی و زیرزمینی است. در اینصورت حساب کشوری مانند ایران که هم از موقعیّت جغرافیایی استراتژیکی مطلوبی برخوردار است و هم دارای منابع سرشار خدادادی، از پیش روشن و معلوم است.
آمریکائیها مدتهاست که زنگ خطر حضور اژدهای زرد را به صدا در آورده اند. چینی ها خیلی آرام و بی سر و صدا و با تکیّه بر جمعیّت میلیاردی خویش در امر تولید و صادرات، بازارهای جهانی را به تسخیرخود در آورده و با رشد سریع اقتصادی از سالهای فقر و نداری فاصله گرفته اند و کار را به جایی رسانده اند که امروزه آنها را صاحب بزرگترین ذخایر ارزی جهان می نامند. یک کشور مستقل، با جمعیّتی بالغ بر یک میلیارد و سیصد میلیون نفر، با سابقه یی باستانی و آب و خاکی که استعدادهای فراوان و چشم اندازهای طبیعی متنوعی دارد، عضو دائم شورای امنیّت سازمان ملل، دارای سلاح هسته ای و بزرگترین ارتش دنیا، حتما در آینده یی نزدیک می تواند برای تنها ابرقدرت زمین، موجبات نگرانیهای زیادی را فراهم نماید. اگر در سالهای نه چندان دور امریکا می توانست متّحدانش را از قدرت ارتش سرخ شوروی، بترساند و سیاستهایش را بر اساس همین ترس و اعلام حمایت از آنها به پیش ببرد، چینی ها در طول تاریخ نشان داده اند که علاقه یی به حمله و هجوم و تسخیر ندارند و اتّفاقا چندی پیش هم اعلام کردند که می توانند به اروپا جهت عبور از کوره راههای بحرانهای اقتصادی کمک نمایند.

اینها می توانند تنها بخشی از عواملی باشند که حضور ناوهای امریکایی در منطقه را توجیه می نمایند. امّا آنچه بیش از بقیّه عوامل به لشکرکشی آنها اعتبار و مشروعیّت می بخشد، حضور حکومتی نکبت بار تحت سلطۀ افکار موجودی قرون وسطایی به نام ولایت فقیه است. بی شک وجود چنین حکومتی در ایران، برگ برندۀ نیروهای متجاوز و جنگ طلب محسوب خواهد شد. امریکائیها برای حضور گستردۀ نظامی خویش در منطقه، نیاز به مستمسکی همانند رژیم آخوندی دارند. آنها به راحتی تمامی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را تبدیل به حیات خلوت خویش نموده و گوشه گوشۀ خاک آنها پایگاههای نظامی دایر نموده اند. استقرار نیروهای نظامی آمریکا در جزیره سوکترا در یمن، العدید در قطر اریفجان در کویت، جبل علی و الضرفا در امارت، نشان از نقشه های شوم و استعماری آنها در منطقۀ خلیج فارس دارد. عربها از یک سو به خاطر زیاده طلبی های رژیم آخوندی و از سوی دیگر سرسپردگی سرانشان به قدرتهای غربی، بهترین شرایط را برای آنها فراهم آورده اند تا بدون هیچگونه مانع و رادعی در منطقه جولان دهند و نیازی هم به قطعنامه های تأئیدی سازمان ملل نداشته باشند. از سوی دیگر امریکائیها نفت حراج شده عربها را به بازارهای آمریکا تزریق می کنند و با انگشت اشاره به سوی آخوندها و تولیدات تسلیحاتی و موشکی شان، جیب آنها را خالی کرده و انبارهای سلاحهایی که شاید اعراب حتّی راه استفاده صحیح از آنها را هم ندانند، برایشان پر می کنند. منافعی که قدرتهای استعماری در طول سالیان حکومت ننگین آخوندها، طیّ جنگ هشت ساله و پس از آن برده اند بسیار فراتر از آن است که در این چند جمله بیان شود.

هیچ نظری موجود نیست: