درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

پنجشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۰

یک مصاحبۀ اختصاصی!

مصاحبۀ اختصاصی با یکی از مقامات خیلی خیلی بالای ایالات مختلفۀ آمریکا.
س=سؤال - ج=جواب

س- میشه لطفا خودتونو معرفی کنید؟
ج- نخیر نمی شه.
س- پس بریم سر اصل موضوع. نظرتون در بارۀ قیامهای مردم خاورمیانه و شمال آفریقا چیه؟
ج- خب طبیعی هست. مردم آزادی می خوان و آزادی هم حقّشونه.
س- شما حمایت می کنید پس؟
ج- آره، معلومه که حمایت می کنیم. دفاع از آزادی اصلا تو خون ما آمریکائیها و کلا غربیها هست.
س- از مصر شروع کنیم. میشه لطفا توضیح بدین که نقش شما در برکناری مبارک چی بود؟
ج- مبارک سی سالی می شد که آزادی رو از منوی حکومتش حذف کرده بود، ما سعی کردیم کاری کنیم تا یه حکومت جدید بیاد و دوباره آزادی رو بیاره سر سفره مردم.
س- پس نقش مردم مصر چی بود؟ یعنی مردم کاره ای نبودند؟
ج- البته نقش اصلی مال مردم مصر بود که خسته شدن و تحمّلشون دیگه تمام شد مثل مردم تونس. در واقع اگر مردم خسته نشده بودند مبارک و بن علی هم مثل دو تا شاخ شمشاد هنوز داشتن حکومتشونو می کردن.
س- یعنی در واقع قیام رو مردم مصر شروع کردن و شما کمکشون کردین تا مبارک برکنار بشه؟
ج- قول می دی این قسمت رو ننویسی؟ ( خبرنگار: غول می دم خیالتون راحت).
راستش مبارک همچین رئیس جمهور هم نبود. او فقط مجری بود. یک سری دستورات رو از بالا اجراء می کرد. برا اینکه یه دفعه به سرش نزنه و دست از پا خطا نکنه هم خودمون ارتش مصر رو برا روز مبادا تو آب نمک خوابونده بودیم، سالی کلّی هم خرجش کردیم برا همچین وقتایی.
س- پس اینطور که شما می گید، مسئولیّت سی سال فساد و خفقان و سرکوب مردم مصر در اصل بر عهدۀ شماست.
ج- دیگه داری پر رو می شی ها. روتو کم کن برو سر سؤال بعدی.
س- ماجرای بحرین چی شد پس؟ مردم اونجا هم دنبال آزادی بودن ولی حمایت که نشدن هیچ، لشکر سلم و تور هم از عربستان و کویت رو سرشون خراب شد.
ج- ببین آزادی که زالزالک نیست که هر کی از راه رسید یه مشت بریزی تو دومنش بره. هر چیزی حساب کتاب داره. اینکه نمی شه همینطوری راه بیفتی تو خیابون و میدون های بزرگ شهر، بعدش هم آزادی رو بزنی زیر بغل و ببری خونه.
س- ببخشید مگه الان نگفتید که دفاع از آزادی تو خون ما آمریکائیهاست؟
ج- چرا گفتم. هنوزم می گم. ولی تشخیص اینکه کی باید آزاد باشه و کی حالا حالاها باید سماق بمکه، البته با ماست.
س- پس برا همینه که مردم یمن با اون همه کشته و مجروح، حتّی حالا که چند ماهی هست علی عبدالله صالح با مقرّ حکومتی و کشور فرسنگها فاصله داره، هنوز به جایی نرسیدن؟
ج- یمن دربست در اختیار خودمونه. حمد بن عیسی آل خلیفه هم که بحرین رو انداخته پشت قباله ما. خب حالا مگر ما مغز خر خوردیم که بذاریم یکی دیگه بیاد که ممکنه اینقده دست و دلباز نباشه؟!
س- مثل اینکه حق با شماست. پس فرق زیادی هست بین لیبی و بحرین و یمن و بر اساس همین فرقها هم هست که سیاستها رو مشخص می کنید، درسته؟
ج- قول می دی ننویسی ( خبرنگار: غول می دم ). ببین عزیزم بحرین که نفت داره، درست مثل اینه که ما نفت داریم. یعنی جیب ما و جیب دشداشه جناب آل خلیفه نداره. خب حالا اگر این خلیفه عشقشه که مردمشو زندان بندازه، شکنجه کنه و یا حتّی بکشه، خب به ما چه ربطی داره؟ چرا ما نباید به حاکمیّت یک کشور احترام بذاریم؟ تازه اگه اینطوری باشه که قوانین بین المللی میشه کشک و باید گذاشت دم کوزه و آبشو خورد.
س- قوانین بین المللی فقط در مورد یمن و بحرین صادقه یا اینکه در مورد کشورهای دیگه هم صدق می کنه؟
ج- به قول شما ایرانیها، پنج تا انگشت دست با هم فرق می کنن. خب وقتی پنج تا انگشت یک دست با هم فرق می کنن، معلومه که کشورها و حکومتها هم با هم فرق می کنن.
س- یه کم در مورد جریانات لیبی توضیح می دید؟
ج- راستش این سرهنگه خیلی پر رو شده بود. مردمش که شروع کردن، با برو بچّه ها دور هم جمع شدیم گفتیم یه درس حسابی بهش بدیم تا بتونیم آزادی رو مثل فروشگاههای مک دونالد، گوشه گوشه لیبی راه بندازیم تا هم مردم لیبی شکمی از عزا در بیارن هم ما به یه نون و نوایی برسیم.
س- ببخشید منظورتون از بچّه ها کی یان؟
ج- فکر نمی کردم اینقده خنگ باشی. سارکوزی، مرکل، کامرون یا همین مرتیکه جلف برلوسکونی.
س- آهان. پس لیبی نفت دارد. یمن نفت ندارد. مال ما و بحرین هم که ندارد. مال ما مال خودمان است، مال بحرین هم مال ما. اگر درست فهمیده باشم شما بر اساس منافع، مشخص می کنید که کدام ملّتی برای آزادی، ارتش آزادیبخش داشته باشد و کدام ملّتی ترقه هم برای در کردن نداشته باشد، درسته؟
ج- ببین ما واسه آزادی مردم عراق و افغانستان تا حالا کلّی کشته دادیم. خب این جوونای ما فدای راه پر سود و منافع آزادی ولی تو این اوضاع و احول خراب اقتصادی می دونی وقتی یه ناو حرکت می کنه از اون سر دنیا و می یاد اینور تا بخاطر آزادی موشک شلیک کنه، چقدر خرج می ذاره رو دست ما؟ می دونی به همین سربازهامون باید روزانه چقدر حق مأموریّت اضافی اونم تو منطقه جنگی بپردازیم؟ تازه اگر طرف نقص عضو نشه و افقی هم برنگرده که اونوقت دیگه صورتحساب سر به فلک می زنه.
س- خب چی می خواین بگین. واضحتر توضیح بدین لطفا.
ج- تو عمرم خبرنگار به این خنگی ندیده بودم. می خوام بگم تو عراق و افغانستان اشتباه کردیم، امّا از این به بعد نمی خوایم مرتکب اشتباه بشیم. یعنی به جای اینکه کفش و کلاه کنیم و لشکر کشی راه بندازیم، از جوونای ناراضی همون مملکتهایی که آزادی لازم دارن، استفاده می کنیم. از بالا راه رو می کوبیم و صاف می کنیم اونا هم خودشون میرن جلو تا برسن به اتاق خواب رهبر یا رئیس جمهور.
س- بعدش چی؟
ج- ببین وقتی حکومتا ظلم می کنن و دیکتاتور هستن و به مردم خودشون هم رحم نمی کنن، خب ما کمک می کنیم تا بساطشونو جمع کنن. البته یه حقّ الزّحمه یی هم می گیریم.
س- ولی اکثر دیکتاتورها یا با کمک مستقیم و غیر مستقیم شما سر کار اومدن و یا اینکه با بستن چشماتون و پر و بال دادن به اونا مثلا خرید نفت و فروش اسلحه، خودتون اونارو پروار کردین اگر کمکی می کنید در واقع باید بخاطر این باشد که وجدانتون رو از درد شدید خلاصی بدید نه اینکه دوباره یکی دیگه رو بشونید اونجا که منافع یا همون حقّ الزّحمه رو تأمین کنه که نهایتش اونم تبدیل میشه به یه قذافی دیگه. چرا راه دور بریم. شما صدّام رو برداشتید، به جاش چی گذاشتید؟ عراق و مردمش امروز آزاد هستن؟
ج- ببین دیگه داری پاتو از گلیمت درازتر می کنی. روتو کم کن. حیف که حقوق بشر و قوانین بین المللی و آزادی اجازه نمی ده باهات یه برخورد متمدّنانۀ غربی بکنم.

هیچ نظری موجود نیست: