نوروز آمد به میمنت و فرخندگی و تبرّک و همزمان با تحویل سال، رندان در زیارتگاه لسان الغیب حافظ شیراز با او که قلمش قرنهاست چونان خنجری در قلب سیاه زاهدان ریایی فرو رفته تجدید عهد و میثاق کردند و چه فرخنده و مبارک از آرامگاه جان جانان، مرگ ظالمان را فریاد زدند.به مصداق سالی که نکوست از بهارش پیداست، به فال نیک می گیریم و امیدواریم که به زودی در جوار تربت پاک خواجۀ شیراز زیر لب زمزمه کنیم که:
آنهمه ناز و تنعّم که خزان می فرمود**** عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
آفریقای شمالی و خاورمیانه همچنان در جوش و غلیان است. راستی کجای این جهان اینگونه تنگاتنگ و اینچنین گوشه در گوشه، دیکتاتورها لانه کرده اند و ساز خود زده اند و بر زخم ملّتها نمک پاشیده اند؟!
دیکتاتور لیبی همانگونه که انتظار می رفت، سرانجام کار را به جایی رساند که غربیهای متمدّن دستشان برای به زیر کشیدنش باز شد و پس از طیّ مراحل قانونی بین المللی در بوق و کرنا کردند که داریم می رویم مردم لیبی را نجات دهیم. بمبارانها و موشک پرانی ها از آسمان و دریا و نابودی تاسیسات نظامی و زیربنایی برای آنها نوید ایجاد هزاران شغل در کشورهایشان را می دهد. به هر شکل حکومت آینده لیبی از هر شکل و هر نوع محکوم به بازسازیست و البته مدیون فلورانس نایتینگلهایی که حقوق بشر و حفظ دموکراسی در کشورهای جهان سوّم برایشان از نان شب هم واجبتر است!.ناگفته پیداست که صورتحسابهای موشک پرانی ها و بمبارانها به نحو احسن از چاههای پر برکت نفت و از جیب ملّت محروم لیبی پرداخت خواهند شد.
بحرین امّا در این میان تبدیل شده است به خط مقدّم نبرد. بیخود نیست که عربستان سعودی و امارات و اخیرا هم کویت سراسیمه با لشکر سلم و تور آمده اند. از دست رفتن بحرین برای هیچکس قابل تحمّل نیست. بنابراین از حملۀ ناوها و هجوم هواپیماهای جنگی بر فراز این جزیرۀ متشنّج، حتی اگر تعداد بیشتری کشته شوند، خبری نخواهد بود. اینکه چه کسی و چه زمانی از دموکراسی بهره مند گردد را از ما بهتران تعیین می کنند. قربان روم خدا را... یک بام و دو هوا را.
دیکتاتور یمن ظاهرا دارد کارش به بن بست جدّی می رسد. زمانی که ژنرال بریده از جناب علی عبدالله بن صالح بی هیچ ترس و لرزی به ملاقات او می رود و می گوید و می شنود، می توان دریافت که تاریخ مصرف دیکتاتور با وجود تمامی خوش خدمتی هایش برای اربابان غربی، به پایان رسیده و ژنرال مذکور حتما این پیام را از طرف آنها صریحتر و روشنتر از فریادهای مردم در خیابانها، به گوش او فرو کرده است.
خبرهای رسیده از اردن هم حاکی از آن است که جناب ملک عبدالله باید سریعا دست به کار شود و تا اوضاع به مراحل بحرانی نرسیده چاره یی بیندیشد. ظاهرا دانشجویان اردنی در این کشور، در صفوف مقدّم قرار دارند و برخوردهای خشونت آمیز می تواند انگیزه یی قوی برای حضور یکپارچۀ مردم در خیابانها باشد.
حاکمان بعثی سوریّه نیز از خیزشهای دودمان بر باد دِه در امان نمانده اند. کشتارهای وحشیانه در چند روز قیام مخصوصا در شهر درعا نشان داد که بشار اسد هم راه قذافی را می رود. درگیر شدن این حکومت با مردم، خواب آشفته آخوندها در ایران را، آشفته تر خواهد کرد. آنها از یک سو نگران دست نشاندۀ خود، مالکی در عراقند و از سوی دیگر با نگرانی شاهد توفان و تلاطم در کشوری هستند که سالها بعنوان تنها کشور عربی با هم بده و بستانهای بسیاری داشته اند. البته سوریها از نفت ایران چه بعنوان کادو و هدیه و چه حراج شده و زیر قیمت، نصیبها برده اند. در مقابل، رژیم از آن کشور بعنوان پایگاهی جهت پیش بردن اهداف خویش استفاده نموده است. جمع شدن بساط اسد در سوریه یک ضربۀ جبران ناپذیر برای رژیم آخوندها خواهد بود. همانگونه که در عراق هم اوضاع دارد به سمت و سوی دیگری می چرخد و مالکی را که با زور و تهدید و ارعاب و کشتار مردم بیگناه دوباره قالب کردند، حالا خود مردم می خواهند به زیر بکشند. آنها دیگر این موجود عجیب الخلقه را که تحت نفوذ دموکراسی ناب آمریکایی و حمایت همه جانبۀ اسلام نابتر آخوندی بر آنها فرمان می راند، نمی خواهند.
ظاهرا حکومت منزوی آخوندی که خودش هم لبۀ پرتگاه سقوط و انهدام قرار گرفته، اندک اندک دارد متّحدان نزدیکش را از دست می دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر