
غبار از آینه ها برگیریم. شیشۀ پنجره ها را حسابی صیقل بدهیم. آب و جارو کنیم. هیچ جا از گَرد و غبار نباید اثری باشد. تابلوی ورود ممنوع برای غم بزنیم و دلها را به آفتاب پیوند دهیم که بهار در راه است و همراه فناناپذیرش نوروز دوباره دارد به دیدارمان می آید.
امسال باید سفره هامان را زیباتر از سال پیش بچینیم. با سنبل و سبزه و سیب و سمنو و سکّه و سیر و سماق. آینه و غزل حافظ را هم حتما فراموش نخواهیم کرد و یک شاخه حتی اگر شده یک شاخه گل لاله سرخ به یاد شهیدانمان که امسال دیگر با ما نیستند در قلب سفره جای دهیم. یادمان هم باشد که بعد از تحویل سال نو ماهی تُنگ بلور را به یاد تمامی اسیرانمان از آن فضای تنگ و ملالت آور بیرون آورده و به دست برکه ای، رودی بسپاریم.
اینها را آن پیر بُرنای فرخنده، نوروز از ما خواسته است. با شتاب در راه است تا بیاید و ببیند و خیالش که راحت شد، برود.
قرنهاست که همیشه آمده است. هیچوقت هم خلف وعده نکرده. همیشه همراهمان بوده. در خوبی و خوشی ها و در غمها و رنجها هرگز تنهایمان نگذاشته. مگر می شود اصلا بدون نوروز؟! بدون او قدم از قدم نمی توانستیم برداریم. اگر نبود معلوم نبود که چگونه زیر غبار سالیان محو و نابود می شدیم و به فراموش شدگان این زمین می پیوستیم. امّا او هست تا در واپسین ثانیه ها و لحظه ها به خود و به خویشمان بیاورد و حالیمان کند که حتی اگر از زمین و زمان هم مصیبت ببارد و تن هامان زیر شلاقهای شیخ و شاه و هر متجاوز دیگر لِه و لورده گردد، باید بایستیم. باید از نو جوانه بزنیم مثل همان سبزه های داخل سفره و باید به بوی سنبل و سیب مشام جان پر کنیم تا باورمان آید که گندابهای هرزه رهگذرند و تنها آنکه ریشه در این خاک دارد، صاحب اصلی آن است.
پس مقدم نوروز فرخنده را گرامی می داریم و گرچه قلبهامان در سوگ عزیزان از دست رفته و اسیران دربند به جرم آزادیخواهی، جریحه دار است امّا مبادمان که لبخند از گوشۀ لب برداریم و دل سیاه و تباه دشمن آن خاک را برای یک لحظه حتّی، شاد نماییم.
به استقبال بهار می رویم. بر آستان سبز و سرشار از شکوفه هایش، سر تعظیم فرود می آوریم و از تغییر و تحوّل در طبیعت سرمشق می گیریم و عهد می بندیم که دوباره از نو جوانه زنیم و و شاد و شاداب و سرزنده، بایستیم تا نابودی تمامی نشانه های ظلمت و تباهی و تاریکی و افسردگی و پژمردگی.
نوروز و حلول سبز بهار بر تمامی عزیزان، فرخنده، خجسته و مبارکباد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر