فاعتبروا یا اولی الابصار

قیام بیست و پنجم بهمن و یکپارچه بودن شعارهایی که مستقیم مقام معظم را هدف قرار داده بودند، چنان بیم و هراسی در دل آخوندهای با عمّامه و بی عمّامه رژیم انداخت که آخوند دهن دریده، جنّتی از تریبون نماز جمعه شروع به کشیدن جیغهای وحشت از سرنگونی کرد و درخواست محصور شدن و قطع ارتباط آقایان موسوی و کروبی با مردم و اینترنت و کلا با جهان خارج را نمود.
پس از آن و بلافاصله آنگونه که گویی سربازان گمنام امام زمان منتظر همین فرمان بودند، مغول وار به محل سکونت آنها هجوم بردند و از هیچ رذالتی هم در حقّ آنان کوتاهی نکردند. اینروزها هم شایع شده که این آقایان همراه با همسرانشان مخفیانه به محل های دیگری انتقال داده شده اند.
اینگونه رفتارهای وحشیّانه اراذل و اوباش دل هر انسان عاشق رهایی و آزادی را به درد می آورد. امّا ایکاش آنروزهایی که رژیم زیر ضربات سهمگین جوانان به پا خاسته در گوشۀ رینگ گیر کرده بود و وحشت سراپای عاملان و آمران جنایت را گرفته بود، آقایان قدری عاقلانه تر و جسورانه تر عمل کرده بودند تا کار به اینجاها نمی رسید. همان روزی که اطّلاعیّه صادر کردند و از مردم خواستند که جهت حفظ مال و جانشان از خانه ها بیرون نیایند، آری همانروز حکم امروز حصر خودشان را صادر کردند و متاسفانه کار به جایی رسید که رژیم راحت و بی دردسر بدون پرداخت هیچ بهایی آنها را همراه با خانمهایشان بدون حکم و بدون هیچ محاکمه یی، اسیر و بندی نماید.

امید است که در پاسخ به فراخوان سه شنبه دهم اسفند ماه، جوش و خروش جوانان و ملت به پا خاستۀ ایران، مانع از اجرای اهداف شوم این جانیان در مورد آقای موسوی و آقای کروبی شود।

فاعتبروا یا اولی الابصار:

حتما تصاویر برخورد مزدوران ولایت فقیه را با دختر و پسر هاشمی رفسنجانی دیده اید. رفسنجانی کسی بود که تا خمینی زنده بود و نفس می کشید تمامی رسانه ها و خبرگزاریهای خارجی او را نفر دوّم رژیم بعد از خمینی معرفی می کردند.
از سردار سازندگی دیروز، امروز جز یک بازندۀ بزرگ چیزی نمانده است و این در حالیست که وی هنوز ریاست خبرگان و تشخیص مصلحت نظام را هم یدک می کشد. رفتار بیشرمانۀ لباس شخصی ها با فرزندان مذکر و مؤنث هاشمی رفسنجانی مؤیّد حذف خفّت بار خود او در آیندۀ نه چندان دور می باشد.
هر چند که هنوز سنگ مقام معظم و ولایت فقیه را بر سینه می زند تا شاید آب رفته را به جوی باز گرداند.
رفسنجانی سالها با دودوزه بازی و حیله گری شب را روز و سیاه را سفید قلمداد کرد. بر زدن و کشتن و بستن و از بین بردن مخالفان همین نظامی که حالا مزدورانش مرگ بر هاشمی می گویند، بارها و بارها تاکید نمود و از هیچ جنایتی هم کوتاهی نکرد. امروز امّا ورق برگشته و با اشارۀ همانها که روزی مدح و مجیزش را می گفتند، به دختر و پسرش حرفهایی می زنند که در قبالش فقط باید انگشت تعجب گزید و زیر لب زمزمه کرد:
روزگار است که گَه عزّت دهد گَه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد.
فراموش نکنیم که زنان، مردان و دختران و پسران مبارز ما امروز در دست جانیانی از نوع و جنس همین مزدوران که روز روشن و در انظار عمومی با دختر و پسر رئیس خبرگان و مصلحت نظام اینگونه رذیلانه برخورد می کنند اسیرند. آنهم نه در انظار عمومی که در سیاه ترین و پنهانترین سیاه چالها و زندانهای مخوفی که در حصار دیوارهای تودرتوی قطور قرار دارند.