هان ای دل عبرت بین

خودکشی تأسّف بار و غم انگیز علیرضا پهلوی نشان از تراژدی بزرگی دارد که این خانواده متموّل و اشرافی با آن روبرو و مواجه هستند. تقریبا هشت سال پیش لیلا پهلوی نیز پس از استفاده غیر معمول از قرصهای خواب آور برای همیشه به خواب ابدی فرو رفت.
جرم علیرضا و خواهرش لیلا فقط این بود که آنها بطور اتّفاقی در خانواده ای بدنیا آمدند که از قضا پدرشان شخص اوّل مملکت بود و مادرشان لقب شهبانو را یدک می کشید. غیر از این، آنها هیچ جرمی نداشتند. نه دستشان به خون کسی آلوده بود و نه در غارتها و دزدی ها دخالت کرده بودند.

آنها در واقع باید پس از سالها، تقاص دیکتاتوریهای پدری را آنهم نه در ایران که در اروپا و آمریکا پس می دادند که دستان سازمان مخوف اطّلاعاتش به خون بیگناهان آغشته بود. آخر و عاقبتش را هم که دیدیم با چه حال و روزی آنهمه ثروت و مکنت به تاراج برده را گذاشت و مثل پدرش رضا خان در غربت دار فانی را وداع گفت.

آخوندهای حاکم بر ایران اگر اندکی و فقط اندکی به آنچه که بر این خانواده رفت و هنوز هم پس از بیش از سی سال گریبانگیرشان شده، نگاه می کردند به خوبی در می یافتند که قدرت و ثروت اگر از راه نامشروع و با کودتا و زدن و کشتن و بستن و سنگسار کردن حاصل شود، تبدیل به آتشی خواهد شد که سرانجام نسل اندر نسلشان را خاکستر کرده و به باد فنا خواهد داد. تر و خشک هم نمی شناسد. هر چند آخوندها امروز بر سر سفره یی که از خون ملّت ایران پهن کرده اند تمام اقوام و خویشان و نوه و نتیجه هاشان را هم نشانده اند و هر کدام را به نوایی رسانده اند و همه باهم دست در سرکوب و کشتار و غارت و چپاول دارند.

کاش این جماعت نیم نگاهی به آنچه که بر شاه رفت و بر خاندانش می رود می انداختند و کمی عبرت می گرفتند و به خود می آمدند. امّا ظاهرا که کرند و کورند و خالی از درک و فهم و شعورند. اگر غیر از این بود حتما به خود می آمدند و افسار سرکش قدرت شیطانی شان را رها می کردند و به یک صد هزارم آنچه که بر منبرها در گوش خلایق فرو می کردند، خود عمل می نمودند.