در چشم محققان چه زیبا و چه زشت*** منزلگه عاشقان چه دوزخ چه بهشت*** پوشیدن بیدلان چه اطلس چه پلاس*** زیر سر عاشقان چه بالین و چه خشت
درباره من
- میم. سروش
- به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
دوشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۹
روزی با طعم و مزۀ سرنگونی!
فضا، خفقان زده. هوا، آلوده و مسموم. اقتصاد، رو به موت. بهداشت و درمان، اسیر مرگ تدریجی. آموزش و پرورش، فرسنگها فاصله با اسم و رسم خویش. محیط زیست، رو به ویرانی مطلق. میراثهای فرهنگی، در آستانۀ نابودی کامل.....
اینها اندکی ست از اوضاع فلاکت باری که رژیم مستبد و سرکوبگر حاکم، بر سر ایران و ایرانی آورده است. می گفتند که برق مجانی، آب مجانی، لکن اتوبوس هم مجانی. امّا آنچه در این جمهوری خون و جنون به معنای واقعی کلمه مجّانی و بی ارزش شد، همانا حرمت انسان و جان و مال و ناموسش بود.
رداپوشان با نام خدا و دین آمده بودند تا با گرفتن سکّان کشتی یک ملّت نجیبِ با سابقه و ریشۀ چندین و چند هزارساله در زمین، دین و دنیایش را تضمین کنند. آمده بودند تا به قول خودشان انسان تربیّت کنند و بشارت طلوع خیر و برکت از افق معنویّت می دادند.
بر خاک ما چه رفته است اکنون؟! بر سر آن مردم نجبیب و شریف چه آورده اند و دارند می آورند هنوز هم؟! مگر محمّد رسول خدا نگفته بود که وقتی از دری فقر وارد شود، ایمان از در دیگر خارج خواهد شد؟!
مملکتی با آنهمه ثروت و منابع طبیعی و نیرو و استعدادهای شگرف خدادادیِ انسانی را به خاک سیاه نشاندند این قوم حرامزادۀ حرامی.
آدم دلش می گیرد وقتی می بیند که کشورهای غربی بدون نفت و گاز و منابع، متوسط زندگی رفاهی را برای مردمشان تهیّه و تدارک دیده اند و آنگاه مردم ما هنوز از شرّ کوپنهای ارزاق پس از سی سال حاکمیّت تبهکاران جنایت پیشه خلاص نشده، باید زیر بار طرح ضدّ انسانی باصطلاح هدفمندی یارانه ها یا قول امام جمعه بیسواد تهران ( صدیقی ) رایانه ها بروند.
تنها هدفمندی که در این طرح می تواند متصوّر باشد، چاپیدن بیش از پیش از نان و سفرۀ مردم و خصوصا طبقۀ ضعیف و رنج و درد کشیده است تا بدین وسیله جیبهای گشاد خود را پر و پرتر نمایند.
مَردَکِ بی شرم، انگاری شرم را خورده و حیا را بالا آورده که می آید در تلویزیون و گویی دارد از جیب پدرش بذل و بخشش می کند که برای پرداخت مبلغی ناچیز هزار منّت بر سر خلایق می گذارد و خالی می بندد و پای امام زمان را هم وسط می کشد. بعد هم در کمال وقاحت می گوید این پول امام زمان است. حلال است، قاطی پولهای دیگر نکنید!. یعنی همۀ پولی که ملّت ایران از راه رنج و زحمت و کارگری و کشاورزی و کاسبی به دست آورده اند، حرام است و این پول که قسمت ناچیزی از حق و حقوق خودشان است، حلال است!
این همان پاسدار مزدوری ست که در ابتداء شعار آوردن نفت بر سر سفره ها می داد و حالا دارد نان را هم که قوت لایموت گسترده ترین قشر محروم آن میهن است، از سر سفره شان می دزد।
ملّت ایران امّا ساکت نخواهد نشست در مقابل حرامیانی که آزادی اش را به یغما برده اند و حالا دستان کثیف آغشته به خونشان را در سفره های فقر و تنگدستی شان فرو کرده اند. این دستها بی هیچ شک و تردیدی قطع خواهند شد. دور نیست زمان پیوند لشکر گرسنگان محروم با تشنگان شیفتۀ آزادی. روزی که خیابانها دوباره از فریادهای خشم و اعتراض و اینبار جانانه تر از دفعۀ قبل به لرزه افتند، در راه است. روزی که طعم و مزۀ سرنگونی خواهد داد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر