
یکبار دیگر رژیم ولایت فقیه در مصاف با مردم سیلی سهمگین دیگری دریافت کرد. به رغم تمامیّ هارت و پورتهای سران رژیم از مقام عظما تا سرداران بی سر و پا و تمامی اراذل و اوباشش در کسوت امام های جهل و جنایت جمعه و چاقوکشها ولاتهای عربده کش، خلق دلیر و قهرمان ایران با شور و شوقی زائدالوصف سر از پا نشناخته به خیابان آمد و نشان داد که پیشیزی برای تهدیدات و تبلیغات قائل نیست و پیمانش برای رهایی میهن و رسیدن به آزادی، مستحکم تر و جانانه تر از آن است که با وجود تمامی کشتارها و شکنجه ها و تجاوزها، میدان را خالی کرده و پا پس بگذارد.
خلع سلاح شدن رژیم جنون زدۀ ولایت از سلاحهایی که خودش روزی بر علیه ملّت و مخالفانش به کار می گرفت و استفاده از آنها به نحو احسن از طرف شوریدگان علیه سلطۀ ظلم و ستم، بیانگر هشیاری و دید روشن یک خلق به پا خاسته در مصاف با مخوفترین دیکتاتوری قرن معاصر است. پس از مصادره الله اکبرهای شبانه که هر شب تداوم قیام را بر گوش خفتگان فریاد می زد، ملّت به سراغ مراسم مذهبی در ماه رمضان رفتند. رژیم درمانده از یافتن راه و چاره ای مناسب، از آنجا که می دانست در مصاف با مردم جز شکست نصیبی نخواهد برد، ناچار تصمیم به لغو مراسم شبهای احیاء گرفت و در واقع خاکریز دیگری به تسخیر مبارزان راه آزادی در آمد.
روز قدس امّا صحنۀ دیگری بود برای تقابل بین مردم و رژیم. ظاهرا حاکمیّیت به این نتیجه رسیده بود که واگذاری خاکریزها و عقب نشینی مآلا راه به جایی خواهد برد که آنها ناچار خواهند شد از همۀ شعارهای مردم فریب فاصله بگیرند و یکقدم عقب رفتن، حاصلش صد قدم پیشروی ملّت ایران خواهد شد. بنابراین تصمیم گرفتند سنگر قدس را حفظ کنند و به این نتیجه رسیدند که تهدیدات شدید و غلیظ را شدت بخشند و بر این خیال باطل بودند که شقاوتها و جنایتهایشان طیّ سه ماه گذشته، رعب و وحشتی در جامعه ایجاد کرده که خود به خود باعث ریزش تعداد معترضین خواهد شد. به همین منظور نماز جمعۀ هفته پیش را خامنه ای شخصا برگزار کرد تا خط و نشان بکشد و کف به دهان آوَرد. پس از او نیز تمامی آخوندهای کوچک و بزرگ و سردارهای قمه کش به میدان آمدند و نسبت به مصادره مردمی روز قدس، دست به تهدید زدند.
رئیس مزدور و تازه از راه رسیده قوّۀ قضائیه هم برای اینکه از قافله تهدید کنندگان عقب نماند اعلام کرد که با متخلّفین روز قدس به شدّت برخورد خواهد شد. گویی که تاکنون رژیم جنایتکار قساوت پیشه با مردم به پا خاسته از سر رحم و شفقت برخورد کرده بود!
امّا هجوم سیل آسای مردم ایران به خیابانها تمامی معادلات را بر هم زد و بر پندار سرکوبگران که می اندیشیدند سرکوب و ضرب و شتم و کشتار، مردم را خانه نشین خواهد کرد، خطّ بطلان کشید.
بدین ترتیب آتش زیر خاکستر دوباره شعله کشید. یک سنگر دیگر ارتجاع به دست پر توان خلق قهرمان تسخیر و مصادره گردید. خون تازه ای به رگهای جنبش تزریق شد و روحیّه های مبارزین راه آزادی جان دوباره ای گرفت.
در آنسوی امّا، رژیم ولایت از این پس پراکنده تر و ضعیفتر امّا درّنده تر و وحشی تر خواهد شد। البته ملّتی که شعارش امروز، شکنجه، تجاوز دیگر اثر ندارد بود، نشان داده که بیدی نیست که به این بادها بلرزد.اینرا هم ملّت ایران می داند و هم مقام عظما و اراذل و اوباشش.
27 شهریور 1388 برابر با 18 سپتامبر سال 2009 میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر