
ددمنشی های روزافزون رژیمی که زیربنا و شالوده اش بر اصل ضدّ انسانی ولایت فقیه استوار است، تمامی مرزهای جنایت و وقاحت و بیشرمی و بیشرفی را درنوردیده و در دوران معاصر مشابه و معادلی نمی شود برای اینهمه درندگی و شقاوت متصوّر شد.
جنایت و بیرحمی و غارتگری و تجاوز و سرکوب و خفقان و اعدام و حلق آویز تنها قسمت کوچکی از پروندۀ این رژیم سراپا نکبت و ننگ است امّا مشخّصه ای که از دیگر رژیمهای سرکوبگر جدایش می کند همانا کشتن و جنایت و تجاوز به نام خداست.
حتما ویدیو جوان رنج کشیده ای که در زندان مردان خدا مورد همه گونه آزار و اذیّت قرار گرفته را دیده اید. در قسمتی از این ویدیو او می گوید که بازداشت شدگان با مشت و لگد مورد حمله قرار می گرفتند و شخص ضارب در حین ضرب و جرح، دایم ورد لبش یا زهرا و یا حسین بود.
این است بازجو و شکنجه گری که سی سال در دامان فاسد و سراپا ننگ ولیّ فقیه درس ولایت مداری خوانده. شکنجه و کسی نمی داند حتما تجاوز هم با نام امامان و اولیاء انجام می گیرد و اینجاست که زندانی با پدیده ای جدید و صعب الهضم روبرو می شود. پدیده ای که با نام خدا در حکومت اسلامی با دست باز و تا سرحدّ مرگ می زند و شکنجه می کند و اگر زندانی باز هم مقاومت کرد، باتوم و دیگر موارد را هم به اذن ولایت فقیه چاشنی کارش می کند تا دشمنش بداند که با چه موجود کریه و عجیب الخلقه ای روبروست.
این یک سوی قضیّیه است. امّا آنسوی دیگر جوانانی دلاور و برومند ایستاده اند که از بدو تولّد تا امروز که در چنگال خونین عاملان ولایت فقیه اسیرند، شاهد حکومت وحوش بر جامعۀ خویش بوده اند. این جوانان نه دنباله رو کسی بوده اند و نه ایدئولوژی خاصّی را مدّ نظر قرار داده اند. امّا با این وجود از میدان مبارزه با وحشیانی که حتّی درّنده ترین حیوانات جنگل هم جلویشان لُنگ می اندازند، سرافراز بیرون آمده اند. نمونه شان هم همین جوانی که ذکرش رفت. شکنجه شده، مورد تجاوز قرار گرفته، بعد از آزادی به او گفته اند که در صورت افشاگری آنچه که بر او در زندان مرجع عالی تشیّع خارج از کشور رفته، خانواده اش را در تصادفهای ساختگی از بین می برند، امّا او همچنان ایستاده و افشاگری می کند هر چند که ناچار به ترک خانه و کاشانه گردیده و زندگی مخفی و زیرزمینی را انتخاب کرده است.
این همان نسل عصیانگری است که رژیم حاکم را به ستوه آورده و از این به بعد هم خواهد آورد. برچسب های استکباری ساخته هم دیگر، مثل آبروی حاکمان جبّار رنگ باخته و اثر ندارد. این نسل قبله گاهش آزادی است و آرمانش رهایی میهنش پس از سی سال اشغالگری بی نظیر در تاریخ این مرز و بوم است.
ما و همۀ ما مدیون این جوانان برومند و شجاع هستیم که تمامی خطرات را آگاهانه با دل و جان پذیرفته اند و چون صخره در دل شبهای توفانی در مقابل امواج سرکوب و فشار و اعدام و شکنجه و تجاوز ایستاده اند و دشمن روسیاه را روسیاهتر و بی آبروتر از همیشه کرده اند. درود بر آنان.
15 سپتامبر سال 2009 میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر