درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۸

چند رباعی

این هرزۀ ناپاک که خونین دست است
صد جام زده زخون، کنون سرمست است
دوشینه به خوابِ او چنین گفت مغول
فرجام رهی که می روی، بن بست است
با قوم که پوشیده لباس از سرِ ننگ
ملّت به قیام آمده است از در جنگ
امروز سلاح گرم او فریاد است
فردا بخروشد همه جا رَعد تفنگ
این بیشرفان شرم و حیا را نشناسند
آیین محبّت و وفا را نشناسند
ابلیس بُوَد رهبر این زاده حرامان
پیداست که از بیخ خدا را نشناسند
*****
آتش به تنِ پلید و ناپاکِ تو باد
از بد، بَتَرش نصیب ضحّاک تو باد
نفرین ابد به زنده و مُردۀ تو
لعنت به تو و امام سفّاک تو باد


هیچ نظری موجود نیست: