درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

چهارشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۷

رباعی های نوروزی

نوروز و بهار همره هم آمده اند

در مملکتِ ظلم و ستم آمده اند

تا خنده دوباره بنشانند به لب

انگار برای دفنِ غم آمده اند

*******************

در دشت و دَمَن غلغله بر پا شده است

چوپان به نوایِ نِی به صحرا شده است

می گفت به گُل بلبل عاشق در باغ

گم کردۀ ما دوباره پیدا شده است

*******************

بر کالبد زمین، چو جان آمده است

گویی که مسیحای زمان آمده است

برخیز و غبار از رخ آیینه بروب

نوروزِ کهن، پیرِ جوان آمده است

*******************

نوروز دوباره از سفر آمده است

در تیرۀ شب، ماه و قمر آمده است

با همدم و همنشین خود، فصلِ بهار

همراه گُل و لاله، سحر آمده است

********************

از آنچه به عالم است، از دیر و کنشت

فارغ ز بساط شیخ و شرحش ز بهشت

من بندۀ آن کَسم که تاریخِ مرا

از روز اَزَل به نام نوروز نوشت

هیچ نظری موجود نیست: