درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

جمعه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۵

نشانه های یک فروپاشی

بی دلیل نیست که از قدیم گفته اند: فواره چون بلند شود، سرنگون شود. بر خلاف تصوٌر بعضی ها که فکر می کنند مانورهای نظامی رژیم جنایتکار و نمایش توپ و تانک و موشک و از این قبیل، نشانه های قدرتمندی و تبدیل شدن به قدرت منطقه ای است، باید گفت که برعکس. اگر اینها ترس را احساس نمی کردند و وحشت، خواب خوش شبانه را از چشمهاشان نگرفته بود، به این همه عربده کشی و هَل مِن مبارز طلبی نیازی نداشتند.

اتفاقا دیکتاتورها درست وقتی سقوط می کنند که نقطه جوش هارت و پورتهاشون حسابی بالا زده و خودشان به این تصوٌر غلط افتادند که مثلا فنا ناپذیر شدند و تا فتح دروازه های منطقه ای که هیچ، دروازه های جهانی راهی نمانده. همین احمدی نژاد اگر بعضی ترمزش را نکشند، خواهید دید که چطور از فتح امریکا توسط نیروهای اسلام حرف می زند و با چه آب و تابی توضیح میدهد که چطوری بر سر مجسمه آزادی روسری اسلامی می کشد

به هیتلر نگاه کنیم. در اوج قدرت و فتح و سرمستی از به زانو در آمدن تقریبا تمامی کشورهای اروپایی فیلش یاد هندوستان شوروی سابق کرد و در اوج حماقتی که تنها از او و امثال او بر می آید، اسیر و گرفتار سرمای سرد و خانمانسوز سیبری از یک سو و مقاومت دلیرانه مردم شهرها و بنادر شوروی شد.

فراموش نکنیم که شوروی زمانی از هم پاشید که صدای چکمه های ارتش سرخش، دست کم نیمی از جهان را به وحشت انداخته بود. آنها نه فقط در روی زمین که در فضا هم چنگ در چنگ امریکایی ها انداخته بودند و تحسین همراه با ترس همگان را بر انگیخته بودند.

حالا یکهزارم ابهٌت آنها را این رژیم ندارد. قسم های قَدَر قدرتی حضرت عباس هم کسی را گول نمی زند چرا که دُم خروس بدبختی و فلاکت و از هم پاشیدگی از زیر عبای آخوندی بیرون زده. نشانه هایش هم که دارد اظهر مِن الشٌمس می شود. دیدیم که دانشجویان دانشگاه همیشه قهرمان امیرکبیر چگونه دُم رییس جمهور لاف زن رژیم را گرفته از آنجا بیرونش انداختند و دامن مقدس دانشگاه را از لوث وجودش پاک کردند. این هر چه باشد نشانه قدرتمندی یک حکومت سرکوبگر نمی تواند باشد.

تظاهرات سریالی معلٌمان شریف جلوی مجلس جهالت، خود نشان دیگری است از بی آبرویی و حکومت لرزان این قاتلان. از هر طرف که کم و زیاد کنی، تظاهراتی با این شکل و شمایل و دنباله دار نمی تواند نشانه تثبیت یک رژیم باشد. آنهم رژیمی که در حالت عادی تحمٌل یک اعتراض تک نفره هم ندارد. شعار مجلس به این بی غیرتی هرگز ندیده ملٌتی، یک اتٌفاق ساده نیست که رژیم به این سادگی از کنار آن بگذرد. پس چیزی درون حاکمیٌت اتٌفاق افتاده که ناچار به خون دل خوردن و دَم بر نیاوردنش کرده.

آفتاب آمد دلیل آفتاب. از دیگر نشانه های اضمحلال و فروپاشی یکی هم این است که بعضی از عوامل آنها، به علت داشتن شامٌه قویتر از دیگران، خطر را احساس کرده و در صدد بر می آیند تا رخت خود از ورطه فلاکت و سقوط و سرانجامِ نامعلوم بیرون کشیده و جان به در برند. فرار معاون وزیر دفاع خاتمی هم از آن مقوله هاست که اوضاع اَسَفبار رژیم را به تصویر می کشد.

دیوارهای بنای حکومت ملاٌها رو به ریزش است. هیچ شالوده و پایه و اساسی در کار نیست. غربی ها به عنوان شرکای رژیم از ابتدای موجودیٌت تا امروز، مدتهاست که به این موضوع پی برده اند. مشکل آنان نداشتن آلترناتیو مناسب است. اگر غیر از این بود آنها سالها بود که داربستهای خود را از زیر دیوارهای کج و کوله و لرزان رژیم بیرون کشیده بودند و حکومت بابِ طبع خود را جایگزین کرده بودند. آنها امروز بیش از هر زمان دیگر به ریسکی که می کنند واقفند و می دانند که حمایت از چنین رژیمی، بی شباهت به خودکشی سیاسی نیست. امٌا تا امروز نشان داده اند که این ریسک را به جان خریده اند.

دوران ارتجاع و استبداد و بالطبع استعمار، در ایران رو به زوال است. نسل امروز ایران به خوبی می داند که چه می خواهد و خواهان چه چیزی نیست. این بزرگترین برگ برنده برای ملٌتی است که بیش از صد سال برای آزادی، مبارزه کرده و خون داده. در واقع اینک زمان به ثمر نشستن این خونهاست. اگر حامیان اروپایی و غیر اروپایی ملٌاها به موقع خود را کنار نکشند، دیوارها دیر یا زود فرو خواهند ریخت و آنها نیز همراه با رژیم به زیر آوار فرو خواهند رفت.


9 March 2007

هیچ نظری موجود نیست: