درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

چهارشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۵

غربت

بگذار تا ببوسم این خاک پر بها را
بر چشم سُرمه سازم، این برکت خدا را
تا ِکی غم غریبی، دور از دیار یاران
کِی می کند زمانه، با درد ما مدارا؟
در درد خویش دیری، ماندیم و خنده برلب
تا نشنود غریبه، فریاد بی صدا را
دیشب به خواب دیدم، غربت نموده پیرم
هست آن کسی که داند، تعبیر خواب ما را؟
نا آشناست اینجا، هر کس که لب گشاید
کو آن کسی که آرَد، پیغام آشنا را؟
باد صبا کجا رفت آن پیک صبحگاهی؟
تا شمه یی بگوید، احوال یار ما را
بس بی شمار فرزند، در راه مام میهن
رفته است و کس نداند، مقدار خونبها را
چون نِی جدا ز نیزار، ماییم و درد فُرقت
هست آن کسی که داند، درمان غصٌه ها را؟
از خاک پاک میهن، یارب بلا بگردان
تا طی کند سلامت، انواع فتنه ها را




هیچ نظری موجود نیست: