درباره من

عکس من
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

شنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۵

با اتم چیکار داری؟


ای آخوند خیره سر
دشمن ضد بشر
با اتم چیکار داری؟

تو که از ملٌت ما جون می گیری
از تن زندونیا قبل اعدام خون می گیری
با اتم چیکار داری؟

بو نبردی از رسوم آدمی
نداری از رنج و دردشون، غمی
با اتم چیکار داری؟

تو که سنگسار می کنی
رو سَر مردمِ ما، خونه آوار می کنی
با اتم چیکار داری؟

مثل مار به هر کسی نیش می زنی
زندگی و زنده ها رو با هم آتیش می زنی
با اتم چیکار داری؟

جای شلاقت هنوز رو تن ماست
تو که تعزیرت بلای عاشقاست
با اتم چیکار داری؟

تو که از هر چی جدید گریزونی
مرتجع، قاتل نسل انسونی
با اتم چیکار داری؟

سر تو حوزه دست تو خون آدما
مایه ننگی و تزویر و ریا
با اتم چیکار داری؟

نشنیدی تو کوچه و خیابونا
چی می گن ملٌت پاک و بی ریا؟

ما اتم می خوایم چیکار نون نداریم
کیلو چنده گوشت بابا، جون نداریم

دخترامون تو خیابونا وِلو
پسرا معتاد و مست، تلو تلو

بین مرگ و زندگی یکی فریاد می کنه
گشنگی جنوب شهر داره بیداد می کنه


تو حروم لقمه می گی اتم اتم
ننگین و نفرین به تو ای آخوند قُم

هیچ نظری موجود نیست: